آکادمی گلوفاعتماد به نفسموفقیت فردیموفقیت مالی

چطور برنامه ریزی روزانه عالی داشته باشیم؟

برنامه ریزی روزانه، یکی از نیاز های مهم و اساسی برای ماست. من بارها گفتم که در دنیای امروز و در سبک زندگی امروزی، واقعا بدون برنامه ریزی، نظم و هدف نمیشه زندگی کرد. اگر فاکتور هایی نظیر هدف گذاری، برنامه ریزی روزانه، نظم و اراده و پشتکار نباشه، ما به طور جدی در زندگی با مشکلات متعددی رو به رو خواهیم شد. اما خب برای به کار گیری همین فاکتور ها ام ما نیازمند آگاهی و دانش هستیم. در این مقاله از آکادمی گِلوف هم قراره به یک روش ساده اما بی نظیر برای برنامه ریزی روزانه بپردازیم. برنامه ریزی روزانه به نظر ساده میاد، اما وقتی چند بار برنامه ریزی می کنیم اما نتیجه نمی گیریم، در نهایت تصور می کنیم که یا اراده و پشتکار قوی نداریم، و یا شاید اراده و پشتکار داریم اما به صورت اصولی برنامه ریزی نمی کنیم.

خب شاید جالب باشه برات اگر بگم که یک برنامه ریزی غلط، میشه عامل تنبلی و اهمال کاری، و از طرفی اهمال کاری و تنبلی هم باعث خراب شدن برنامه ریزی میشه! یعنی این دو فاکتور به نوعی مکمل هم هستن. اگر تو درست و حرفه ای برنامه ریزی کنی، در نهایت اراده و پشتکار هم میاد، و اگر تو اراده به خرج بدی پس برنامه درست پیش میره. این یک قانونه که تمام این فاکتور ها مکمل هم هستن. پس اگر ما آگاهی و تجربه کافی رو نداشته باشیم و فقط در یکی از این فاکتور ها به خوبی پیش نریم، طبیعتا تاثیرش روی مابقی فاکتور ها گذاشته میشه. یعنی چی؟ یعنی مثلا یک هدف گذاری غلط میتونه باعث بشه که برنامه ریزی روزانه هم کلا خراب بشه و خراب شدن برنامه هم باعث میشه ما اراده و پشتکار رو از دست بدیم.

این چیزهایی که گفتم به این معنا نیست که قراره ما وارد یک هزارتوی پیچیده بشیم و یا یک پازل سخت رو حل کنیم. یا قرار نیست از هفت خان رستم عبور کنیم! بلکه به این معناست که ما باید آگاهی و دانش لازمه رو در رابطه با هرکدوم از این فاکتور ها به دست بیاریم تا بتونیم به صورت حرفه ای پیش بریم. خب در رابطه با دیگر فاکتور ها، آموزش های ارزشمند متعددی بر روی سایت گلوف وجود داره که میتونی از اون ها بهره مند بشی. اما در این مقاله قراره به برنامه ریزی روزانه بپردازیم.

چگونه برنامه ریزی روزانه داشته باشیم؟

برای برنامه ریزی روزانه راه و روش های متعددی با اسامی مختلف وجود داره، با یک جستجوی ساده در گوگل انبوهی از این روش ها برات در دسترسه. اما من اینجا نیستم تا از روی کتاب ها و یا تکنیک های دیگران آموزشی تکراری رو بهت منتقل کنم. من اینجا هستم تا طبق معمول، تجربه کاملا شخصی و ناب رو در اختیارت بزارم. من با آزمون و خطا طی سال ها به یک روش برنامه ریزی روزانه ساده اما بی نظیر دست پیدا کردم که حالا اینجا در این مقاله میخوام اون رو با تو دوست گلم هم به اشتراک بزارم.

بعد از یاد گیری این روش قطعا میگی چقدر ساده و راحته! اما همین روش رو من طی سال ها آزمون خطا یاد گرفتم. درواقع میخوام بگم تکنیک ها و روش های متعددی رو به کار گرفتم و انقدر در زمینه برنامه ریزی روزانه خبره شدم که از یک جایی به بعد خودم راه و روش ها رو طراحی می کردم تا در نهایت رسیدم به این روشبی نظیر. همونطور که گفتم کاملا راحت و آسونه اما به شدت نتیجه بخشه. یعنی من گارانتی می کنم اگر طبق قدم های این روش دقیقا عمل کنی، اونوقت بالاترین حد نتیجه رو کسب می کنی.

بسیار خب، 7 قدم برای این روش شخصی من وجود داره که در ادامه مقاله، به طور اولویت بندی شده به همه این قدم ها می پردازیم.

نظم و تعهد زیربنای برنامه ریزی روزانه است

به نظرم دیگه این روزها حتی بی سواد ترین افراد هم میدونن که اگر واقعا میخوان به نتیجه ای برسن، پس باید نظم و تعهد رو در مسیر اهدافشون به کار بگیرن. یعنی مسئله اینجاست که عموم مردم این رو میدونن، اما دریغ از جدی گرفتن! من میدونم که نظم خیلی مهمه، تعهدخیلی مهمه، اما خب در روتین زندگیم هیچ اثری از نظم و تعهد نیست. حالا سوالی که پیش میاد اینه که واقعا چرا؟

  • نداشتن برنامه ریزی روزانه
  • باورهای متضاد با هداف و ایمان ضعیف

دلیل اولش که همین نداشتن برنامه ریزی روزانه و اصولی هست. یعنی مثلا من صبح بلند میشم و خودمم نمیدونم میخوام چکار کنم و همینطوری ول می چرخم تا شب! دلیل دوم که باعث میشه ما نظم و تعهد رو پیاده نکنیم اینه که ذهنیت سازنده نداریم و ایمانمون هم ضعیفه. وقتی من در راستای هدفم باورهای مخربی دارم، همچنین وقتی ایمان ندارم که حتما می تونم به هدفم برسم، پس بازهم در این شرایط نظم و تعهد برای من معنایی نخواهد داشت. خب از این دو تا دلیل که قراره یکیش رو در همین مقاله رفع کنیم. یعنی قراره تو برنامه ریزی روزانه حرفه ای رو یاد بگیری. فقط می مونه دلیل دوم که همون تغییر باورها و تقویت ایمان هست، برای این هم میتونی از آموزش های بی نظیر سایت گلوف استفاده کنی.

و اما برگردیم سر بحث نظم و تعهد …

ببین دوست گلم، تو نمی تونی ساعت 11 ظهر تازه از خواب بیدار بشی و بعد انتظار یک برنامه ریزی روزانه حرفه ای رو داشته باشی! تو نمیتونی تا چهار صبح توی فضای مجازی پرسه بزنی و بعد انتظار داشته باشی فردا صبح پر انرژی و با اراده باشی. هر چیزی بهایی داره و بهای برنامه ریزی روزانه هم اینه که زمان بندی رو در زندگیت درست کنی. برای نتیجه گرفتن از برنامه ریزی روزانه، تو باید بهاش رو بپردازی. بهاش هم اینه که شب نهااااایتا ساعت 1 بخوابی و صبح نهایتا راس ساعت 8 بیدار بشی. تو برای پیش بردن برنامه ریزی روزانه حداقل به 12 ساعت مستمر، زمان و انرژی نیاز داری و این میزان وقت و انرژی زمانی محقق میشه که تو نظم خوابت رو درست کنی.

همچنین نظم به این معنا هم هست که اگر الآن طبق برنامه باید کاری رو انجام بدی، پس فقط همون رو انجام بده و دیگه درگیر حواشی نشو. مثلا طبق برنامه تو الآن باید نهار بخوری، اما بجاش رفتی توی گوشی! این یعنی خوده بی نظمی. این یعنی شلختگی در عمل!

اگر یکی دو خط هم بخوام به تعهد بپردازم، باید بگم که تعهد زمانی محقق میشه که تو اعتماد به نفس بالایی داشته باشی. تعهد یعنی این که من اکیدا برنامه کاریم رو ذره ای به هم نمی ریزم. اما تا حالا دقت کردی ما چطور با برنامه ها و تصمیمات خودمون رفتار می کنیم؟ به عنوان مثال تو تصمیم میگیری الآن بنشینی و ده صفحه کتاب مطالعه کنی، در حالی که داری صفحه دوم رو مطالعه می کنی، دوستت میاد درِ خونه و میگه: میای بریم بیرون تاب بخوریم؟ حالا خداوکیلی تو بین کتاب و بیرون رفتن کدوم رو انتخاب میکنی؟! به احتمال 90درصد بیرون رفتن با رفیق رو ترجیح میدی. با این که تصمیم گرفتی و کتاب رو برای این زمان انتخاب کردی، اما بهش پایبند نموندی و تصمیم و انتخاب خودت رو زیر پا گذاشتی. این دقیقا حکایت تعهده.

همین الآن که من در حال نگارش این مقاله بودم یکی از دوستانم تماس گرفت، اتفاقا دوستی بود که خیلی وقت بود خبری ازش نداشتم، خب طبیعتا من می تونستم جواب بدم و مفصل باهاش حرف بزنم و بعد مجددا بیام و به ادامه نگارش مقاله بپردازم. اما من این کار رو نکردم! به تماسش جواب دادم و یک کلام گفتم من الآن سر کارم و هروقت زمانم خالی شد خودم باهات تماس میگیرم. ایشونم گفت اوکی و مکالمه قطع شد و من هم به ادامه تایپ کردن مقاله پرداختم. این یعنی تعهد. ببین دوست گلم، ظاهرِ ماجرا اینه که اگر من به تماس دوستم پاسخ میدادم و براش وقت میزاشتم هم اتفاق خاصی نمیوفتاد، اما منی که بارها از این شیوه غلط ضربه خوردم، حالا می فهمم تعهد به برنامه ریزی روزانه چقدددددر مهمه.

لب کلام، تعهد و نظم، اولین پیش نیاز و زیربنای برنامه ریزی روزانه هستن که برای این ها هم تو به اعتماد به نفس بالا نیاز داری. برای این که بتونی خیلی جاها “نه” بگی و مهارت نه گفتن رو داشته باشی، خیلی پیشنهاد ها رو رد کنی و بتونی در خیلی از شرایط خویشتن داری کنی تا مصمم و متعهد به برنامه ریزی خودت پیش بری. پس در ابتدا و در گام اول این رو بدون که، تو یا باید نظم و تعهد رو رعایت کنی، با اگر قراره این دو فاکتور لحاظ نشه، پس اصلا این مقاله به کارت نمیاد و بهتره دیگه ادامه آموزش رو مطالعه نکنی. چون نظم و تعهد زیربنای برنامه ریزی روزانه هست. خب اگر زیربنا نباشه پس دیگه مابقی مسئله بی فایده خواهد بود.

نوشتن

لیست کارها را به صورت استاندارد تهیه کن

وقتی دلایل بی ثمر بودن یک برنامه ریزی روزانه رو بررسی می کنیم، متوجه میشیم یکی از دلایل اینه که برای یک روز، 100 کار رو لیست می کنیم! یعنی به جای لیست کارها، رسما یک طومار تهیه می کنیم و انقدر کارهای متعدد و زیادی رو برای روزمون لیست می کنیم که حتی دیدن اون برنامه هم باعث میشه کلا قید کار و زندگی رو بزنیم.

ببین رفیق جان، ذهن از کار زیاد فرار می کنه و کلا اگر حجم کاری بالا باشه، ذهن ما ناخودآگاه مقاومت می کنه. از طرفی انرژی و زمان ما محدوده. وقتی تو یک طومار می نویسی و فقط برای یک روز 100 کار رو لیست می کنی، در نهایت ذهن لیست رو می بینه و با یک محاسبه کوچیک می فهمه از پسش بر نمیاد و رسما برگاش میریزه! خب در نهایت هم تو رو وارد پروسه تنبلی و اهمال کاری میکنه. چون تو نه تنها برنامه کاری روزانه رو سنگین می نویسی، بلکه انقدر کارهای متعدد و زیاد رو لیست می کنی که ذهن بیچاره حتی اگر همراهی ام بکنه بازهم فایده نداره، چون انرژی بدنت کم میاره، حتی اگر ذهن یاری کنه و انرژیت هم اوکی باشه، خب 24 ساعت زمان کافی نیست برای این برنامه طویل و عریضی که تو نوشتی!

ما هنوز متوجه نشدیم که کار کردن مثل نراکتور نتایج رو به ارمغان نمیاره، چیزی که نتایج رو رقم میزنه، نظم، تعهد، اراده و استمراره. دقت کن دوست گلم، گفتم استمرار و پشتکار، ما رو به نتیجه می رسونه. اما خب ما بجای این روند اصولی چه می کنیم؟ به عنوان مثال من خودم در گذشته، روز اول یک برنامه سنگین می نوشتم و تا شب هم مثل تراکتور کار می کردم و حتی غذا هم نمی خوردم، اما در نهایت فرداش حال و حوصله و توان انجام هیچ کاری رو نداشتم و کلا کار و زندگی رو رها می کردم. خب حالا تو بگو این چه وضعشه؟ ما با این وضع می خواهیم به مقصد برسیم؟ پس استمرار مهمه نه کار کردن مثل تراکتور.

رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود

رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود

پس در اولین قدم باید این شیوه لیست کردن کارها رو کنار بزاری و به جای نوشتن طومار، شرایط رو در نظر بگیری و اصول برنامه ریزی روزانه رو رعایت کنی. خب باید خدمتت عرض کنم شرایط و اصول برنامه ریزی میگه، بیشتر از 3 مورد کار اساسی، نباید در برنامه کاری روزانه قرار بگیره. دقت کن که گفتم کارهای اساسی، یعنی کارهایی که چالش برانگیزه و انرژی و زمان مفصلی رو می طلبه. مثلا من، نگارش و تنظیم دو مقاله رو در لیست کارهای امروزم قرار دادم. چون نگارش و تنظیم دو مقاله تخصصی به طور میانگین حداقل 7 ساعت از من زمان میبره! همچنین علاوه بر صرف زمان، بخاطر فعالیت ذهنی، انرژی بالایی ام باید مصرف بشه. علاوه بر این، روزهایی که من باید جلسات دوره رو ضبط کنم که کلا یک کار بیشتر ازم بر نمیاد، که اونم همون ضبط فایل صوتی، ویرایش و انتشارش هست.

درکل، حداقل روزی 1 کار اساسی و حداکثر روزی 5 کار اساسی باید در لیست برنامه ریزی روزانه قرار بگیره. تازه همونطور که گفتم باید شرایط رو هم مد نظر بگیری و ببینی با توجه به حجم کار و شرایط فعلیت، چندتا کار رو می تونی انجام بدی؟ مثلا من روزی که باید جلسه دوره رو ضبط و ویرایش کنم دیگه نمیشه برای اون روز نگارش مقاله رو هم در لیست بزارم. چون کارهای جلسه دوره تا عصر من رو درگیر میکنه و بعدش کاملا خسته هستم و واقعا کار خاصی از من بر نمیاد

اگر فکر می کنی که روزی سه تا کار کمه، پس بازهم باید بهت یادآوری کنم که “رهرو آن است که اهسته و پیوسته رود”. تو شاید امروز بتونی 10 تا کار رو هم با کلی زور و زحمت انجام بدی، اما فردا هرگز. اصول میگه باید روزی دوتا کار رو به طور مستمر هر روز تا چند ماه انجام بدی تا برسی به نتیجه مد نظرت، اما یک فرد ناآگاه برخلاف اصول، یک روز مثل تراکتور کار می کنه و سه روز کلا تو حاشیه هست!

من نمیدونم شغلت چیه، هدفت چیه، چه کارهایی باید انجام بدی تا به هدف برسی، اما این رو می دونم باید از امروز اینطور لیست کارهای اساسی رو تهیه کنی. حداقل یک کار، و حداکثر پنج کار. تازه من خودم میانگین رو مد نظر میگیرم در اکثر مواقع و بیش از سه کار رو مد نظر نمی گیرم.

برنامه ریزی روزانه را مکتوب کن

تو فکر می کنی با برنامه ریزی در ذهنت هم می تونی درست و حرفه ای پیش بری؟ مثلا صبح از خواب بیدار بشی و توی ذهنت بگی خب، من امروز این کار و این کار و این کار رو انجام میدم. این شد برنامه ریزی من برای امروز! سخت در اشتباهی رفیق جان. متاسفانه من می بینم که هیچوقت بچه ها قدرت نوشتن رو جدی نگرفتن و متوجه نشدن که مکتوب کردن برنامه ریزی روزانه چقدر اهمیت داره. زمانی که تو محدود به ذهن برنامه ریزی می کنی، اولا در طول روز دائما در حال فکر کردن و تصمیم گیری هستی و همین باعث میشه کلی زمان و انرژی از تو هدر بره. دوما، ذهن ذره ای این برنامه فکری رو جدی نمی گیره.

پس باید برنامه ریزی روزانه رو از شب قبل بنویسی. من پیشنهاد می کنم با کاغذ و قلم هم بنویس که آخر شب سرت توی گوشی و لب تاپ نره! حالا چرا گفتم شب قبل برنامه روز بعد رو بنویس؟ خب برای این که ابتدای روز، اوج انرژی و بهره وری تو هست و باید این بازه زمانی صرف انجام کارهای اساسی بشه، نه این که تازه بیای بنشینی و فکر کنی برای تنظیم برنامه کاری. پس باید شب قبل برنامه رو تمام و کمال تهیه کرده باشی که صبح به محض این که بیدار شدی فقط بری برای اقدام و پیش بردن برنامه.

لیست تمام کارها رو از شب قبل بنویس و دقیق فکر کن که چیزی از قلم نیوفته. وقتی می نویسی، از همون شب ذهن آماده میشه برای شروع یک روز پرکار و مفید و برنامه رو کاااااملا به رسمیت می شناسه و جدی می گیره.

کارها را اولویت بندی کن

خب قدم بعدی که خیلی مهمه، اولویت بندی کارها در لیسته. مثلا در برنامه ریزی روزانه لیست 7 کار رو نوشتی، پس حالا بیا این ها رو اولویت بندی کن و بر اساس اولویت و اهمیت بنویس. مثلا اولین کاری که صبح بعد از بیدار شدن باید انجام بدم چیه؟ بعد از اون کار بعدی چیه؟ و الی آخر … همونطور که گفتم، در طول روز تو اصلا نباید این دغدغه رو داشته باشی که: حالا باید کدوم کار رو انجام بدم. زمان روز فقط برای عمل و اقدام طبق برنامه هست، بدون ذره ای دغدغه. همین … برای همین میگم شبِ قبل حتی اگر خیلی خسته هستی، اما وقت بزار برای این فکر ها و تصمیم گیری ها و برنامه ریزی روزانه فردا رو آماده کن.

پس در این قدم باید کار ها رو اولویت بندی کنی. مثلا من دیشب نوشتم اولین کاری که امروز صبح توی دفتر باید انجام بدم، نگارش همین مقاله هست. این قدم خیلی مهمه دوست گلم. چون تو اگر لیست کارها رو داشته باشی، اما اولویت بندی نکرده باشی و تکلیف رو مشخص نکرده باشی، بازهم در طول روز دائما دغدغت اینه که خب حالا کدوم رو انجام بدم. پس همونطور که گفتم ما قراره جوری برنامه ریزی روزانه رو انجام بدیم که دیگه در طول روز ذره ای دغدغه وجود نداشته باشه.

کارهای ساده و روتین را هم در لیست بنویس

اینجا یک درخواست جالب و متفاوت ازت دارم. ازت می خوام ساده ترین کارها و روتین ها رو هم در برنامه ریزی روزانه بنویسی! کارهایی مثل خوردن صبحانه، نوشیدن چای در کنار دوست، شستن دست و صورت و … به نظرت چرا میگم این کارهای به ظاهر پیش پا افتاده رو هم بنویس؟ خب همونطور که گفتم این شیوه برنامه ریزی روزانه رو من خودم طراحی کردم و یک سبک کاملا شخصیه.

من در مسیر آزمون و خطا متوجه شدم که ذهن عاشق تیک زدن کارهاست، و همچنین زمانی که کاری نوشته بشه دیگه اون رو کاملا به رسمیت می شناسه و من رو همراهی میکنه تا پرورنده اون کار رو ببندم. برای ذهن فرقی نمی کنه کار چیه. میخواد نوشتن مقاله باشه یا خوردن ناهار. ذهن میگه اگر این کار رو هم در لیست برنامه نوشتی پس من به عنوان یک پرونده باز حسابش می کنم و بهت کمک می کنم تا هرچه سریع تر ببندیش و تیکش رو در لیست بزنی.

همونطور که گفتم ذهن از این که پرونده یک کار رو ببنده و ما تیک اتمام کار رو در لیست بزنیم خیلی لذت می بره. من وقتی این رو متوجه شدم، اومدم کارهای ساده و روتین رو هم به برنامه روزانه اضافه کردم تا بعد از انجامشون، ذهن بستن پرونده های بیشتری رو تجربه کنه و بیشتر لذت ببره و درنهایت با انگیزه و اشتیاق بیشتری من رو همراهی کنه. پس برای همینه که میگم حتی کارهای روتین و ساده رو هم در لیست بنویس. مثلا این بخشی از لیست برنامه ریزی روزانه من بود:

  • شستن دست و صورت
  • خوردن صبحانه
  • نوشتن شکرگزاری
  • گوش دادن به فایل آموزشی خودم هنگام طی کردن مسیر از خونه به دفتر
  • آب دادن به گل های دفتر
  • نگارش و تنظیم مقاله برنامه ریزی روزانه
  • رفتن به سوپرمارکت مجتمع و نوشیدن چایی و استراحت
  • و …

فکر کنم با قرار دادن همین بخش از برنامه ریزی روزانه خودم، دیگه متوجه منظورم شدی. پس با توجه به توضیحاتی که دادیم، حتما کار های ساده و روتین رو هم در بین کارهای اساسی و مهم بنویس.

برنامه ریزی

استراحت فراموش نشه

همونطور که گفتیم، قرار نیست ما مثل ربات از صبح تا شب بدون مکث کار کنیم. قرار شد که ما استمرار رو پیش بگیریم و اصولی فعالیت کنیم. پس این یعنی اگر قراره استمرار به خرج بدیم، خب باید مسیر برامون لذت بخش و حال خوب کن هم باشه. برای این مسئله هم من خودم در برنامه ریزی روزانه حداقل دو تایم رو برای استراحت و ریلکس کردن درنظر می گیرم. مثل همین برنامه که بالا نوشتم “رفتن به سوپرمارکت مجتمع و نوشیدن چایی”.

تو باید این رو بدونی استراحت بین کارها خیلی مهمه و بهت کمک می کنه در مسیر ثابت قدم بمونی و استمرار رو حفظ کنی. پس بعد از انجام یک کار اساسی، یک استراحت دلچسب هم به خودت هدیه بده. و البته همونطور که گفتم نهایتا سه تا استراحت بیست دقیقه ای برای یک برنامه روزانه کافیه. یادت باشه همونقدر که کار لازمه، استراحت هم لازمه.

کامل گرایی رو کنار بگذار

یکی از اختلال های رفتاری که رسما گند میزنه به کل برنامه ریزی روزانه، همین کامل گرایی هست که اجازه نمیده ما استمرار داشته باشیم. یک فرد کامل گرا میگه من باید کامل و بی نقص پیش برم. برای همین یک فرد کامل گرا اگر دو روز طبق برنامه پیش رفت، اما روز سوم موفق نشد که برنامه رو کامل انجام بده، اعصابش به هم میریزه و کلا برنامه ریزی رو کنار میزاره! یا مثلا معتقده که اگر من ده تا کار رو لیست کردم، پس تا شب باید حتتتتتما هر ده کار انجام بشه و تیک بخوره. یعنی اگر 9تا از کار های لیست انجام شد، فرد کامل گرا اون 9تا کار انجام شده رو نمی بینه و تمام توجهش میره روی همون یک کار انجام نشده و  اعصابش به هم میریزه. یا مثلا میگه اگر من نوشتم راس ساعت 12 ظهر باید ناهار بخورم، پس باید دقییییقا همون موقع ناهار رو بخورم و اگر شد 12 و پنج دقیقه دیگه تمامه و کل برنامه رو میزاره کنار!

این رفتار ها احتمالا برای خودت هم آشنا باشه. چون در وجود همه ما حداقل کمی کامل گرایی وجود داره. افرادی که دچار کامل گرایی شدید هستن هم که بحثشون جداست. کامل گرایی واقعا اختلال آزار دهنده ای هست و به جرعت میگم یکی از بزرگترین ترمز ها در وجود ماست که اجازه نمیده ما حتی یک قدم هم فراتر بریم.

خب باید خدمتت عزض کنم که تمام انتظارات و توقعات یک فرد کامل گرا، چرت و پرتی بیش نیست و این اختلال رفتاری فقط حاصل ذهنیت خوده فرده که باید اصلاحش کنه. البته باید اعتراف کنم که رهایی از کامل گرایی سخته و همت و تعهد فولادی میخواد. اما خب قطعا درمان شدنیه. به قول مادربزرگ خدابیامرزم: تنها چیزی که علاج نداره، مرگه!

خب برگردیم سر بحث برنامه ریزی روزانه. در قدم اول باید این رو بدونی که تو آدمی، و ربات نیستی! آدمیزاد انعطاف پذیره و ممکنه روزی شرایطی پیش بیاد که واقعا حتی به یک کار از لیست برنامه هات هم نرسی. ممکنه شرایطی پیش بیاد که لازم باشه جای یک سری کار ها رو در لیست برنامت عوض کنی. مثلا ممکن بود من صبح کاری فوری و ضروری پیش میومد و مجبور بودم برم جایی و ظهر برگردم دفتر. خب مشکلی وجو نداره، چون نوشتن مقاله یکی از کارهای اساسی و مهم امروز من بود، پس همون ظهر که برگشتم انجامش میدم و یک تغییر جزئی در برنامه ایجاد می کنم.

از طرفی تو باید بدونی الزامی نیست که حتما تمام کارهای لیست انجام بشه. طبق تجربه ده ساله من و طبق صحبت بسیاری از بزرگان در این زمینه، شما اگر فقط به 70% از کارهای برنامه روزانت برسی پس باید به خودت تبریک بگی. یعنی اگر یک روز تونستی کل لیست رو تیک بزنی که خیلی هم عالی. اما اگر تکمیل نشد هم مهم نیست، چون برای ما آدم ها امری کاملا طبیعیه و اگر هفتاد درصد کار ها در برنامه ریزی روزانه انجام بشه هم عالیه و این یعنی تو در مسیر ثبات داری و پرقدرت داری پیش میری.

مثلا من در برنامه دیروزم نوشته بودم که فلان کتاب رو مطالعه کنم اما خب نرسیدم، چون بر اساس اولویت های لیست که پیش رفتم دیگه شب شد و انرژی من تمام شده بود و به شدت خسته بودم، برای همین این کار در لیست دیروز تیک نخورد. لذا منتقلش کردم به برنامه کاری امروزم و انجامش دادم. تک تک این مثال ها رو از خودم می زنم تا بهتر مسائل رو درک کنی

چطور برنامه ریزی روزانه عالی داشته باشیم؟ | کلام آخر

مهم ترین اصل، استمرار، نظم و تعهد هست و اگر این ها نباشه، بقیه آموزش های این مقاله بی معنی میشه. علاوه بر این ها من مجددا باید بر روی کامل گرایی هم تاکید کنم و یادآور بشم که از تمام وجود برای رفع این اختلال وقت بزاری. چون کامل گرایی در ذره ذره شخصیت و زندگیت رخنه می کنه و لحظه های زندگیت رو آغشته به رنج، استرس، خشم، خودسرزنشی و … می کنه.

تو دقیقا مطابق با این قدم ها برنامه ریزی روزانه رو داشته باش. از تمام وجود هم بهش متعهد بمون و نظم رو اعمال کن، اما اگر جایی نیاز به تغییر بود یا نیاز به انعطاف پذیری بود خب مشکلی وجود نداره. تو تغییرات رو در برنامه روزانه اعمال کن. اما ممکنه یک وقت هم شرایطی پیش بیاد که اصلا نتونی به برنامه ریزی روزانه برسی، شرایطی مثل بیماری و … پس کامل گرایی رو بزار کنار دوست گلم. درواقع بهتره بگم تلاش کن که بزاریش کنار! همچنین استراحت و تفریح های کوچک رو هم در برنامه ریزی روزانه داشته باش. و در بین کارهای روتین، نهایتا سه الی پنج کار مهم و اساسی رو قرار بده. و خوااااااااهش می کنم نوشتن رو هم جدی بگیر و از این بابت سهل انگاری نکن. مابقی توضیحات رو هم که توی مقاله بهت دادم.

 

برات آرزوی بهترین ها رو دارم

دوستدار و ارادتمند تو، ابراهیم شجاعی

ابراهیم شجاعی

موسس و مدیر مسئول آکادمی گلوف

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا