اهمیت غربال کردن افراد در روابط
حتما توام شنیدی میگن خیلی مهمه که با چه افرادی رابطه داری. درواقع این نصیحت رو حتی پدربزرگ و مادر بزرگ های ما هم به ما میکردن که باید با افراد خوب دوست بشیم. اما خب چرا؟ وقتی سطحی به این مسئله فکر می کنیم می فهمیم داستان، فقط داستان «تاثیر پذیری» هست. یعنی اگر ما با افراد ناخلف رفیق بشیم، به احتمال خیلی زیاد ما هم شبیه به اون آدم ها میشیم. پس برای همین حتی از دوران بچگی هم پدر و مادر همواره سعی می کردن روابط ما بچه ها رو کنترل کنن و اجازه ندن که با هر کسی رابطه برقرار کنیم.
اما خب مسئله اینجاست که ما فکر می کنیم تنها باید از افراد معتاد، دزد، دروغگو و … دوری کنیم، درحالی که این مسئله تاثیر پذیری خیلی خیلی ریشه ای تر از این حرف هاست. یعنی لازم نیست که حتما طرف دزد و دروغ گو باشه، گاهی حتی ما در روابطمون دوستانی داریم که افراد خوبی هستند، اما حضور این افراد در زندگی ما واقعا باعث پسرفت ما میشه! و اینجا در این دلنوشته دقیقا من میخوام به این حد از عمق ماجرا بپردازم. ما قراره به شدت اهمیت این مسئله پی ببریم و ببینیم واقعا حضور یک فرد در کنار ما حتی برای چند دقیقه، تا چه حد می تونه به ما ضرر بزنه و یا باعث رشد ما بشه.
چند سال پیش یک جمله ای رو جایی خوندم، اما سالها طول کشید تا به اهمیتش پی بردم. نوشته بود: اگر با 4 آدم ثروتمند بگردی، پنجمین ثروتمند خودت خواهی شد، اگر با 4 آدم افسرده بگردی، پنجمین افسرده خودت خواهی شد، اگر با 4 آدم سیگاری بگردی، پنجمین سیگاری خودت خواهی شد، اگر با 4 آدم ورزشکار بگردی، پنجمین ورزشکار خودت خواهی شد، و …
اون زمان که من این جمله رو مطالعه کردم، تنها در حد همون نصیحت های قدیمی بهش دقت کردم و توی ذهنم در همون حد بهش اعتبار دادم. اما گذشت تا این که چند تجربه بزرگ برای من در زندگی رخ داد و اونجا دیگه من به اهمیت این مسئله پی بردم و فهمیدم که به شدت باید غربال کردن آدم های اطرافم رو جدی بگیرم.
ببین دوست گلم، در روابط فقط خوب بودن آدم ها مهم نیست! همونطور که گفتم گاهی فردی واقعا خوبه و بی آزاره و حتی ممکنه خیرخواه تو باشه، اما حضور اون آدم در کنارت حتی برای چند دقیقه، میتونه پالس و فرکانسی رو بهت بده که همون فرکانس و انرژی رسما تو رو زمین بزنه. پذیرش این مسئله سخته و حتی درکش هم کمی سخته. همونطور که گفتم خوده من سال ها طول کشید تا فهمیدم این داستان رو. تنها افراد انگشت شماری این مسئله رو فهمیدن و این افراد هم همون هایی هستند که نتایج بزرگ رو رقم زدن و به جایگاه های بالایی رسیدن.
اگر تو با 4 فرد ثروتمند بگردی، بدون شک پنجمین ثروتمند خودت هستی. من از تمام وجودم به همه دار و ندارم قسم می خورم که این جمله حقیقت محضه. پس وقتی که من به دنبال ثروت هستم، دیگه باید با افرادی که توی فقر مالی و ذهنی دست و پا می زنن رابطم رو حذف کنم. شاید یک نفر آدم خوبی باشه اما انقدر ذهنی منفی داره نسبت به پول و موفقیت و ثروت، که حتی پنج دقیقه معاشرت با این آدم رسما تو رو می ترکونه و کاری میکنه که به اندازه شش ماه بری زیر خط فقر و بدهی!
شاید یک نفر آدم خوب و بی آزاری باشه و حتی مهربون باشه، اما خب از تمام وجودش منفی نگر و افسرده باشه و اینجا دیگه مهم نیست که اون آدم چقدر خوب و مهربونه، به هر صورت حتی پنج دقیقه همنشینی با این آدم به اندازه چند ماه تو رو به فنا میده. حالا ببین اگر تو با یک آدم این چنینی ارتباط دائمی داشته باشی دیگه چه بلایی سرت میاد …
پس راستش رو بخواهی، فقط خوب بودن آدم ها ملاک نیست. ما باید به دنبال افرادی باشیم که علاوه بر خوب بودن، حضورشون باعث رشد و ترقی ما هم بشه. وگرنه آدمی که خوبه اما حضورش باعث ریزش من میشه، پس دیگه خوب بودنش به کار من نمیاد. زندگی شوخی بردار نیست و تو یا باید رشد و ترقی رو انتخاب کنی یا رابطه با همین آدم های خوبی که تنها خوبیشون اینه بهت صدمه نمیزنن!!!
متوجهی چی میگم؟ ما این روزها به آدم هایی میگیم خوب، که ازشون آسیبی نمی بینیم. درحالی که این وظیفه انسانی آدم هاست که به هم دیگه رکب نزنن و باعث رنجش همدیگه نشن. اما ما فکر می کنیم اگر کسی به ما آسیب نمیزنه پس لطف می کنه و آدم خوبیه.
اما حقیقت اینه که آدم خوب آدمیه که مفید باشه و حضورش انقدر پررنگ و مفید و مثبت باشه که حتی ده دقیقه معاشرت باهاش به اندازه چند ماه به تو انرژی و انگیزه و حال خوب بده. پس تاکید می کنم که زندگی شوخی بردار نیست و ما باید یک سری چیز ها رو فدا کنیم و اینگونه بهاش رو بپردازیم، اگر واقعا به دنبال خوشبختی و سعادت هستیم.
چند وقت پیش تهران دعوت یکی از دوستانم بودم که به شدت ثروتمنده. وقتی صحبت از همین روابط و … شد، حرف خیلی تاثیرگذار و مهمی زد. بهم گفت: ابراهیم اگر تو بفهمی پنج دقیقه معاشرت با من ده میلیارد تومان بهت ضرر میزنه، باز هم حاضری با من وقت بگذرونی؟! منم با تعجب گفتم خب حقیقتا نه. مگر دیوانه ام! در ادامه گفت خب دقیقا معاشرت برخی از افراد دقیقا به همین صورته. اصلا مهم نیست که اون آدم کیه و کجاست و مهربونه یا خوبه یا هرچیز دیگری. مهم اینه که پنج دقیقه معاشرت با این آدم ها و گرفتن انرژی و فرکانسشون دقیقا در همین حد و اندازه بهت آسیب میزنه. یعنی جوری روح و روان و ذهنیت و وجودت رو تحت تاثیر مخرب میزارن که حتی ممکنه میلیارد ها تومن ضرر مالی بهت وارد بشه یا اصلا عوارض جسمانی و روحیش رو متحمل بشی.
لب کلام اینه که برای انتخاب افراد در روابط اصلا رودروایسی نداشته باش. همونطور که رفیق من گفت، اگر تو بفهمی واقعا معاشرت با من قراره بهت میلیارد ها تومن ضرر وارد کنه، پس اینجا دیگه رودروایسی نمی کنی و کاملا قاطعانه چهارچوب و حریمت رو نسبت به من حفظ می کنی! اما خب الآن توی روابطت انقدر جدی پیش نمیری چون اصلا اهمیت این مسئله برات روشن نبوده.
خوده من زمانی دوستانی داشتم که خداوکیلی آدم های بی نظیر، خوب و مهربون و حتی خیرخواه من بودن، اما حقیقتا ده دقیقه همنشینی با این ها روح و روان و ذهنیت من رو به فنا میداد. مثلا رفیقی داشتم که به شدت پسر خوبی بود و کافه داشت، هرازگاهی می رفتم پیشش به بهانه خوردن یک قهوه بهش سر میزدم. شاید باورت نشه اما طی همون ده الی بیست دقیقه معاشرتی که باهم داشتیم، این بشر انقدر می نالید و انقدر آیه یاس میخوند و از مسائل منفی صحبت می کرد که قهوه زهر مارم میشد و با حس و حال سمی از کافه میزدم بیرون. خب این پسر خیییلی برای من دوست داشتنی بود طوری که حتی حاظر بودم انرژی و پالس منفیش رو تحمل کنم اما برم هرطور شده ببینمش. اما از جایی به بعد وقتی به شدت اهمیت روابط آگاه شدم دیگه رابطم رو در کمال صلح باهاش کات کردم.
من به شخصه همیشه توی زندگیم پر بوده از آدم های خوب و مهربون و با شخصیت و کاردرست. اما همونطور که گفتم، اکثرشون یا دچار فقر ذهنی بودن، یا ناومید بودن و یا افسرده، یا بدبین بودن و یا … و من از جایی به بعد فهمیدم تنها خوب بودن آدم ها برای من کافی نیست و اگر من با این ها بگردم، در آینده منم در جایگاه همین ها خواهم بود. پس به طور جدی و اساسی از جایی به بعد روابطم رو آپدیت کردم، و یک پروسه رو که کلا تنها بودم و به مرور افراد جدید و غربال شده رو وارد زندگیم کردم. البته با هدایت خداوند …
الآن به لطف همت خودم و هدایت خداوند، دوستانی دارم که حتی پنج دقیقه معاشرت باهاشون به اندازه شش ماه به من انرژی و انگیزه و حال خوب میده. چیزی که میگم واقعیت محضه و وااااقعا الآن دوستان من همینطورن. همچنین خوده من هم خداروشکر به جایی رسیدم که حضورم در کنار دیگران دقیقا همین انرژی و فرکانس رو بهشون منتقل میکنه و اگر کسی فقط در حد پنج دقیقه با من در تماس باشه، تا مدت ها حالش خوبه و سرشار از انگیزه و حال خوب میشه.
پس در کمال صلح روابطت رو اصلاح و غربال کن رفیق جان. دغدغه دلخوری آدم ها رو هم نداشته باش. راستش رو بخواهی کسی نون و آب تو رو نمیده. کسی توی شرایط سخت به دادت نمیرسه، فقط خودتی و خودت و خدات. پس اگر تو تصمیم گرفتی از اینجا به بعد تنهایی سپری کنی دیگه من حق ندارم از دستت ناراجت باشم.
بلکه باید به این تصمیمت احترام بزارم و نگم که فلانی بی معرفت شده و از این حرف های کلیشه ای. زندگی شوخی بردار نیست و اگر به دنبال نتایج جدی هستی پس باید زندگی رو جدی بگیری. روابط تو ام بخشی از زندگیته پس باید جدی بگیریش و خییییلی مهمه که وقتت داره با کی میگذره. تو هم وقتت رو به طرف میدی و هم اجازه میدی با حضورش به اندازه میلیارد ها تومن بهت خسارت بزنه!!!
من دوستانی دارم که الآن از همه نظر پیشرفت های چشمگیری کردن، و برخی از این ها میگن تا مدت ها حتی با خانواده خودشونم ارتباط نداشتن! شاید درکش سخت باشه اما همونطور که گفتم تنها افراد کمی به اهمیت این مسئله آگاه شدن. پس جمله ای که در ابتدای این مقاله نوشتم حقیقت محضه. و من این رو با پوست و گوشت و استخونم لمس کردم.
زمانی تمام رفیق های من سیگاری بودن، و من هم چشم باز کردم متوجه شدم سیگار توی دستمه! اصلا متوجه نشدم که چطور به دامش افتادم و فقط زمانی فهمیدم که دیگه سیگاری شده بودم. همچنین از جایی به بعد فقط با افراد هدفمند رفیق شدم و طولی نکشید که خودم هم هدفمند و پیشرو شدم. یک دوره ای با چندتا ورزشکار معاشرت کردم و ناخواسته همش توی باشگاه در حال ورزش کردن بودم!
همچنین زمانی که در حال دست و پا زدن بودم برای اصلاح ذهنیتم که به نتایج مالی برسم، نتیجه خاصی حاصل نمی شد، چون از خانواده تا دوستان و اطرافینم همگی بیمار ذهنی بودن و کلا نسبت به پول آلرژی داشتن!!! خب به همین جهت تلاش های من هم نتیجه خاصی رو به ارمغان نمیاورد. تا وقتی که معاشرت با افراد ثروتمند رو شروع کردم و ناگهان دیدم که درِ نعمت و ثروت به روم باز شد و اصلا رکورد درآمدم شکسته شد!!!
نمی دونم دیگه چقدر و از چه زاویه ای به این مسئله بپردازم. اما خداوکیلی اگر واقعا زندگیت و آیندت برات مهمه، پس روابطت رو غربال کن و تنها ملاک رو بر خوب بودن آدم ها نزار. همونطور که منطقی و موشکافانه توضیح دادم، تنها خوب بودن کافی نیست. ما به آدم هایی نیاز داریم که حتی حضورشون در کنارمون به ما انرژی و فرکانس های مثبت و سازنده بده و باعث رشد ما بشه. انرژی و فرکانسی که از جانب آدم ها به سمتت میاد رو خیلی خیلی خیلی جدی بگیر و این دلنوشته رو چندبار مطالعه کن تا کاملا به عمق ماجرا پی ببری.
برات آرزوی بهترین ها رو دارم
دوستدار و ارادتمند تو، ابراهیم شجاعی