آکادمی گلوفاعتماد به نفسخودشناسیعزت نفسموفقیت فردی

اضطراب خوشبختی چیست؟!

اضطراب خوشبختی، احتمالا وقتی این کلمه رو می شنوی برات نامفهوم و حتی عجیب باشه! خب طبیعتا کنار هم قرار گرفتن اضطراب و خوشبختی یک پارادوکس عجیب و غریبه که آدم رو به فکر فرو میبره. اما میدونی چی جالبه؟ این جالبه که احتمالا اگر توضیحات کامل رو در رابطه با اضطراب خوشبختی مطالعه کنی، در کمال تعجب میگی عه این مسئله رو منم تجربه کردم! خلاصه باید بگم که در مسیر رشد و پیشرفت، اکثر افراد اضطراب خوشبختی رو تجربه می کن، پس به احتمال خیلی زیاد تو ام علائم و نشانه هاش رو تجربه کردی، منتهی فقط اسمش رو نمی دونستی که به لطف این مقاله با اسمش هم آشنا شدی. خب دیگه بریم سر اصل مطلب و ببینیم اصلا این اضطراب خوشبختی چی هست.

اضطراب خوشبختی

تا حالا شده وقتی که شرایط خوب میشه و همه چیز طبق روال و خواسته تو رقم میخوره، در نهایت استرس و اضطراب تمام وجودت رو بگیره؟ یعنی مثلا بعد از کلی بی پولی و شرایط مالی نامناسب، تو با ایجاد تغییراتی در نهایت به درآمد خیلی بهتری رسیدی و این ماه درآمدت دو برابر شده. اما به جای این که حالت خوب بشه و آرامشت بیشتر بشه، برعکس استرس و اضطراب وجودت رو احاطه کرده! طوری که انگار به شرایط مطلوب آلرژی داری و کلا هر اتفاق خوبی رخ میده یا همونجایی که دقیقا شرایط عالی و باب میل پیش میره، ناگهان سر و کله استرس و نگرانی پیدا میشه و گند میزنه به همه چیز.

ماجرای اضطراب خوشبختی دقیقا همینه دوست گلم. اضطراب خوشبختی یا اضطراب موفقیت از اسمش کاملا پیداست، یعنی اضطرابِ ناشی از خوشبختی. یعنی ما با خوشبختی، موفقیت و شرایط مطلوب سازگار نیستیم و وقتی در شرایط خوب و باب میل قرار می گیریم دچار اضطراب و نگرانی میشیم. وقتی نتیجه خوبی حاصل میشه، درآمدمون میره بالا، فلان مدرک رو می گیریم، در محل کار ترفیع می گیریم، اتفاقات خوب متعددی برامون رخ میده، روابطمون بهتر میشه و …، در نهایت افکاری مثل جملات زیر در ذهن ما جاری میشه:

  • نکنه این شرایطِ خوب موقت باشه
  • نکنه این نتیجه شانسی و اتفاقی باشه
  • نکنه بعد از این نتایج اتفاق بدی رخ بده
  • نکنه دارم خودم رو گول میزنم؟!
  • اصلا چرا وقتی همه بدبختن من خوشبخت باشم؟!
  • و …

این افکار احتمالا برات آشنا هستن. همون جایی که یک نتیجه خوب می گیری و احساس خوب و شادی و آرامش حاصل از اون نتیجه رو تجربه میکنی، در نهایت سریعا حال خوب و شادی، جاش رو میده به این افکار سمی و استرس و اضطراب. به هر صورت اضطراب خوشبختی به نوعی اختلال محسوب میشه که با کسب آگاهی و اصلاح باور ها به مرور از بین میره. لذا در ادامه من میخوام به دوتا از اصلی ترین دلایل اضطراب خوشبختی بپردازم تا هم به این دلایل آگاه بشیم و هم یاد بگیریم چطور دیگه در دام اون ها نیوفتیم و در کمال آرامش در مسیر رشد از نتایج و موفقیت هامون لذت ببریم.

به شرایط بد معتاد شدی!

بسیار خب، اولین دلیل اضطراب خوشبختی اینه که تو معتاد به شرایط بد شدی! بله دوست گلم، صادقانه اگر بخواهیم به قضیه نگاه کنیم، دلیل اول همینه که تو به استرس، اضطراب، نگرانی، خشم، بی قراری و حال بد عادت کردی. ما انقدر زندگیمون آمیخته شده با این شرایط که دیگه اعتیاد پیدا کردیم به تمام این ها. خب چیز عجیبی هم نیست و آدمیزاد بنده عادات هست. مهم نیست که چیزی مفید باشه یا مضر، اگر ما بهش عادت کنیم دیگه تمام وجودمون باهاش آمیخته میشه.

آقای حسن ریوندی، طنز پرداز ایرانی توی یکی از شو های خنده که برگزار کرد دقیقا به همین مسئله با لحن طنز و خنده اشاره کرد. ایشون گفت ما ایرانی ها دائم الاسترس هستیم و یک روز هم که از خواب بیدار میشیم و می بینیم که استرس نداریم، از این که استرس نداریم استرس می گیریم!!! حرفش طبیعتا خنده دار هست و ایشون برای خندوندن مردم این حرف رو بیان کرد، اما این یک حقیقت محضه که ما داریم در زندگی تجربش می کنیم. ما از این که استرس نداریم استرس می گیریم!

ما عادت کردیم به بدهکار بودن، عادت کردیم به بی پولی، به روابط نامناسب، به بیماری، به شکست خوردن، به رنج کشیدن، به دائما نگران بودن و و و … انقدر این سبک زندگی برای ما روتین و تکرار شده که رسما ما بهش اعتیاد پیدا کردیم. به بیانی ساده تر، ذهن ما تصور می کنه این سبک زندگی کاملا طبیعیه و باید همینطور باشه! یعنی با توجه به این که یک عمر با این روند پیش رفتی، حالا ذهن تو تصور میکنه که شرایط سمی کاملا طبیعیه و اصلا زندگی یعنی همین …

خب با این تفاسیر، باید به این فکر کنیم که یک معتاد چطور پیش میره؟ کسی که به مواد مخدر اعتیاد داره، تا زمانی که مواد بهش میرسه و دائما در حال مصرف هست، حالش اوکیه، اما به محض این که مواد براش تامین نمیشه و به قول معروف جنس بهش نمیرسه، در نهایت استرس و نگرانی و حال بد و بی قراری تمام وجودش رو میگیره و تا زمانی که مصرف نکنه دوباره به حالت طبیعی بر نمی گرده. دقت کنم ببین چی گفتم! گفتم حالت طبیعی! یعنی چیزی که برای یک معتاد تبدیل شده به حالت طبیعی و روتین زندگی، مصرف مواد مخدر هست. لذا چیزی که براش غیرطبیعیه، مصرف نکردنه.

حالا این مثال رو زدم که چی بگم؟ میخوام این رو بگم که این دقیقا شرایط توئه در زندگی، به احتمال زیاد تو که به مواد مخدر اعتیاد نداری، اما باید خدمت عرض کنم تو به استرس، اضطراب، نگرانی، شکست، درد و رنج، بیماری، روابط سمی و … معتاد شدی. تو یک معتاد به تمام معنا شدی و حالا اگر ذره ای از این شرایط دور بشی، از تمام وجودت احساس خماری میکنی!!! و این خماری همون اضطراب خوشبختی هست …

خوشبختی

من در دوره عزت نفس گلوف در جلسات مربوط به استرس و اضطراب کامل و مفصل و به صورت موشکافانه توضیح دادم که چطور ما به این شرایط عادت می کنیم و حتی به جایی می رسیم که بی خود و بی جهت دائما استرس و اضطراب رو تجربه می کنیم. و همچنین به تمام راهکار ها و قدم های لازمه برای رهایی از استرس و اضطراب هم پرداختم و اونجا کلا تو با صفر تا صد این مباحث آشنا میشی

خب حالا یک فرد معتاد که خمار شده چکار میکنه؟ کاملا مشخصه، خودش رو به هر دری میزنه تا مواد رو تهیه کنه و مصرف کنه. حالا در رابطه با موضوع این مقاله هم ذهن ما دقیقا همین کار رو میکنه. حالت طبیعی و نرمال برای ذهن ما شرایط سمی و روند غلط هست. لذا وقتی می بینه که ما کمی متفاوت پیش رفتیم و نتایج مطلوبی رو گرفتیم یا حالمون بهتر شده، ذهن اینجا احساس غربت و ناامنی میکنه و تمام تلاشش رو می کنه تا تو رو مجددا برگردونه به همون روند سابق. چطوری؟ کاملا مشخصه، با ایجاد ترس های درونی، با نجوا کردن و ایجاد افکار منفی. مثل همون جملاتی که بالا مثال زدم برات. و جالبه که اگر تو نسبت به این تله ذهنی آشنا نباشی اتفاقا دوباره برمیگردی به روند سمی گذشته. پس باید خداروشکر کنی که اینجایی و در حال مطالعه این مقاله هستی و آگاهی های لازمه رو دریافت می کنی.

حالا برای تغییر این عادت مخرب و ترک این اعتیاد سمی، تنها کاری که باید بکنی اینه که به ذهنت بفهمونی بابا اتفاقا این شرایط خوبِ جدید طبیعیه، نه اون روندی که من سال ها داشتم. برای این کار هم باید با همین آگاهی ها استمرار به خرج بدی و در مسیر رشد و پیشرفت ثبات داشته باشی تا به مرور عادت ذهن تغییر کنه و ذهن شرایط خوب جدید رو بعنوان روند طبیعی و منطقه امن خودش بپذیره. به هر صورت این اعتیاد رو تو باید از بین ببری و به قول معروف باید عادت کنی به شرایط خوب، باید انقدر ثبات داشته باشی در مسیر تا ذهنت در نهایت با احساس خوب، آرامش و شادی، پیشرفت و شرایط مطلوب راحت بشه و حتی به جایی برسه که از روند سمی گذشته فرار کنه. وقتی که ذهنت، بدنت و وجودت عاری از این اعتیاد سمی بشه. اونوقته که اضطراب خوشبختی هم از بین میره.

عدم باور لیاقت و احساس ارزشمندی

دلیل دوم که ما دچار اختلال اضطراب خوشبختی میشیم، عدم باور لیاقت و نداشتن احساس ارزشمندی هست. ببین دوست گلم، وقتی صحبت از باور ها میشه، درواقع من دارم از لایه های زیرین و مخفی ناخودآگاهت حرف میزنم. همون برنامه ها و باور هایی که در ناخودآگاه ما هست و داره تمام احساسات، افکار، رفتار و تصمیمات ما رو کنترل می کنه. متوجه هستی چی گفتم؟ 95 درصد از قدرت در دستان بخش ناخودآگاه ذهن هست و اونه که داره شخصیت و زندگی ما رو هدایت می کنه. و این چیزی نیست که آگاهانه انجام بشه. ناخودآگاه اسمش روشه، یعنی پیش رفتن به صورت ناآگاهانه و خودکار.

خب حالا در رابطه با باور لیاقت هم مسئله همینجاست که ما این باور رو داریم اما نسبت بهش آگاه نیستیم، البته من گاهی برخی افراد رو می بینم که رسما اعتراف می کنن و میگن که خودشون رو لایق نمی دونن. اما برخی از ما هم این باور رو داریم اما ازش خبر نداریم، ولی رفتار و کردار و سبک زندگیمون دقیقا این باور رو فریاد میزنه. وقتی کسی باور لیاقتِ داشتن یک زندگی ایده آل رو نداشته باشه و خودش رو اصلا لایق ندونه، و همچنین وقتی کسی احساس ارزشمندی نکنه و اصلا خودش رو در حد یک زندگی عالی ندونه، طبیعتا اصلا در راستای رسیدن به یک زندگی بی نظیر هم گامی بر نمیداره.

یا حتی اگر هم اقدامی کنه و نتایجی رو هم کسب کنه در نهایت درگیر اضطراب خوشبختی میشه! حالا فهمیدی که باور عدم لیاقت چطوری تو رو وارد بازی اضطراب خوشبختی میکنه؟ ما در رابطه با باور لیاقت هم توی دوره عزت نفس آموزش های کامل رو دادیم، همچنین توی سایت هم در این رابطه کلی آموزش بی نظیر به صورت مقاله و فایل صوتی برای تو دوست گلم منتشر شده که از تمام این ها میتونی استفاده کنی تا باور لیاقت و احساس ارزشمندی رو هم در وجودت نهادینه کنی. وقتی باور لیاقت و احساس ارزشمندی نباشه، در نهایت نه تنها نتایج و دستآورد های بهتر حالت و خوب نمیکنه بلکه بدتر باعث میشه تو حالت بد بشه.

جالبه نه؟ فکرش رو کن تو در ازای پیشرفت، در ازای درآمد بیشتر، در ازای خرید یک ماشین بهتر، در ازای یک رابطه زیبا تر و عاشقانه تر، در ازای رسیدن به سلامتی، نه تنها به حال خوب و شادی و آرامش نمی رسی، بلکه این نتایج بدتر تو رو غرق در نگرانی و بی قراری و اضطراب می کنن. این روند دقیییقا حاصل نبود باور لیاقت و احساس ارزشمندی هست. لذا تا زمانی که باور لیاقت و احساس ارزشمندی رو در وجودت پرورش ندی، تو همواره یا از شرایط خوب فرار میکنی، یا اگر به شرایط خوب هم برسی، غرق در استرس و حال بد میشی و خودت با دستای خودت کاری میکنی که دوباره برگردی سر پله اول.

اضطراب خوشبختی چیست؟! | کلام آخر

ختم کلام، عادت کردن به شرایط بد و عدم باور لیاقت و نداشتن احساس ارزشمندی از جمله دلایل بروز اختلال اضطراب خوشبختی هستن. وقتی که تو در گام اول تنها به این دلایل آگاه بشی، به راحتی 50 درصد مسیر رو طی کردی و در گام دوم کافیه تا تغییرات لازمه رو لحاظ کنی و به مرور شخصیتت رو اصلاح کنی و سبک زندگیت رو هم متحول کنی. پس فقط کافیه که بعد از کسب آگاهی های همین مقاله، کم کم با استمرار و ثبات در مسیر رشد، ذهنت و وجودت رو به شرایط مطلوب عادت بدی و همچنین باور لیاقت و احساس ارزشمندی رو هم در ناخودآگاهت پرورش بدی. در نهایت می بینی که بعد از مدتی هیچ ردی از این اختلال وجود نخواهد داشت و تو غرق در آرامش و حال خوب و شادی، پرقدرت پیش میری و همواه نتایج بزرگتر و شرایط بهتر رو کسب می کنی.

 

دوستدار و ارادتمند تو، ابراهیم شجاعی

ابراهیم شجاعی

موسس و مدیر مسئول آکادمی گلوف

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا