آکادمی گلوفاعتماد به نفسخودشناسیعزت نفسموفقیت فردی

دلایل بی انگیزگی و راهکار برای رفع آن ها

دلایل بی انگیزگی متعدد هستند و درواقع دلایل مختلفی وجود داره که ما دچار بی انگیزگی می شیم. در سایت آکادمی گِلوف هم آموزش های مختلفی برای افزایش انگیزه منتشر شده که می تونی از اون آموزش های ارزشمند هم استفاده کنی. اما در این مقاله از زاویه ای متفاوت می خواهیم به ماجرای انگیزه بپردازیم. درواقع همیشه دغدغه ما این بوده که چطور انگیزه رو افزایش بدیم، اما حالا قراره به این بپردازیم که چرا اصلا ما دچار بی انگیزگی می شیم؟! از بین تمام دلایل بی انگیزگی، 2 دلیل مهم وجود داره که در این مقاله قراره به این دو دلیل بپردازیم.

دلایل بی انگیزگی

عوامل زیادی بی انگیزگی رو برای ما به ارمغان میاره. عواملی مثل بلاتکلیفی، شکست خوردن، اهمال کاری، نداشتن هدف و یا هدف گذاری غلط، عادت های مخرب، حودسرزنشی، کامل گرایی، وقت کشی و … از جمله دلایل بی انگیزگی هستند. اما دو دلیل مهم از بین تمام این دلایل وجود داره که به طور مختصر و مفید می خواهیم با این دو دلیل آشنا بشیم. پس توضیحات مقدمه تا همینجا کافیه، و بهتره از اینجا به بعد مستقیم بریم سر اصل مطلب.

انگیزه حاصل اقدام است

بسیار خب، اولین دلیل که باید بهش اشاره کنیم، ارتباط بین عملگرایی و انگیزه هست. واقعا برای من جالبه که افراد دست روی دست میزارن و کاری نمی کنن و دائما هم بخاطر نداشتن انگیزه ناراحت هستن. چند وقت پیش یکی از بچه ها با من صحبت می کرد و گفت: آقای شجاعی من اصلا انگیزه ندارم و انقدر این بی انگیزگی طول کشیده که دیگه واقعا حالم از این شرایط به هم می خوره. خب من ازش پرسیدم که الآن چه شرایطی داره و چکار می کنه؟ در جواب گفت: من فوق لیسانس فلان رشته رو دارم و دو ساله که بیکارم!

میدونی چی بهش گفتم؟ بهش گفتم وقتی که تو بیکاری انتظار داری انگیزه بیاد در خونه خدمتت؟! انگیزه حاصل عملگرایی و اقدامه. مگه میشه که تو بنشینی کنج اتاقت و هی بگی چرا من انگیزه ندارم؟ ما اصلا همچین چیزی نداریم، اقدام و حرکت، انگیزه رو برای ما به ارمغان میاره. پس یکی از اصلی ترین دلایل بی انگیزگی همین نبودِ عملگرایی هست. برای همینه که میگم واقعا انتظارات افراد برای من جالبه! طرف تکون نمیخوره و حرکتی نمی کنه، و از این متعجبه که چرا انگیزه نداره.

ببین دوست گلم، ما قبلا هم یاد گرفتیم که انگیزه یک احساس موقته و ممکنه یک روز باشه و یک روز نباشه. ممکنه امروز تو بمب انگیزه و انرژی باشی، اما فردا عادی باشی و پسفردا ممکنه اصلا بی حوصله و بی انگیزه باشی! پس انگیزه چیزی نیست که تو بهش تکیه بزنی و بخواهی زندگیت رو بر مبنای اون پیش ببری. اما خب قرار هم نیست ما کلا نادیده بگیریمش. قراره ازش به عنوان ابزاری استفاده کنیم برای سرعت بخشیدن به حرکتمون.

افزایش انگیزه

چیزی که تو برای رسیدن به اهداف نیاز داری، ساختن عادت های مفیده. وقتی کاری عادت بشه دیگه انگیزه معنایی نداره. مثل آرنولد که همچنان به باشگاه بدنسازی میره. توی یک مصاحبه ازش پرسیدن: واقعا چرا هنوزم میری باشگاه؟ در جواب گفت: به همون دلیل که هنوزم غذا می خورم، هنوزم می خوابم، هنوزم حمام می کنم. یعنی چون ده سال پیش ناهار خوردم دیگه امروز نباید ناهار بخورم؟! بدنسازی شده تکه ای از وجود من و اصلا نمی تونم انجامش ندم. پس تا آخرین لحظه عمرم و تا جایی که بتونم این ورزش رو ادامه میدم …

می بینی رفیق جان؟ آرنولد دیگه نیازی به انگیزه نداره، چون بدنسازی براش به یک روتین و عادت فولادی تبدیل شده. پس توام اگر فکر می کنی در تمام مسیر هدفت به انگیزه نیاز داری خب سخت در اشتباهی. تو به عادت ها نیاز داری و حالا سوالی که پیش میاد اینه که ما برای ساختن عادت ها به چه چیزی نیاز داریم؟ خب کاملا مشخصه، به انگیزه! ما به انگیزه نیاز داریم تا بتونیم یک کار رو انقدر تکرار کنیم تا تبدیل بشه به عادت برامون، و وقتی که اون کار عادت شد، دیگه انگیزه برای ما مهم نخواهد بود. ما برای ثبات در مسیر به دنبال افزایش انگیزه نیستیم. ما به دلایل بی انگیزگی پی می بریم تا بتونیم سوخت مورد نیاز رو برای ساخت عادت ها تامین کنیم.

من قبلا هم گفتم که برای غلبه بر بیماری، یکی از کارهایی که انجام دادم، ورزش کردن بود. خب برای شروع زمانی که تصمیم گرفتم ورزش کنم، دائما به خودم می گفتم فعلا حسش نیست، بزار وقتی انگیزت رفت بالا بعد برو باشگاه، خلاصه چشم باز کردم و دیدم که چند ماهه همینطوری پیش رفتم و هر روز دارم همین حرف مسخره رو به خودم میزنم! لذا یک روز به خودم گفتم اصلا انگیزه بره به درک! مگه من تا کی باید صبر کنم تا انگیزه بیاد و باعث اقدام من بشه؟ بعد تازه انگیزه هم بیاد، مگه قراره دائما بمونه؟ پس بیخیال انگیزه شدم و یک روز با وجود مقاومت شدید ذهنم، رفتم و توی باشگاه ثبت نام کردم. روز اول که رفتم ده دقیقه ورزش کردم اما ذهنم همچنان مقاومت میکرد، مثلا می گفت: خب دیگه کافیه برای امروز بسه دیگه برو خونه و …

اما من مصمم نزدیک به ربع ساعت تمرین کردم. جلسه دوم که رفتم تونستم نزدیک به نیم ساعت تمرین کنم و از جلسه سوم به بعد دیگه هر جلسه رو نزدیک به یک ساعت تمرین می کردم. اتفاقی که افتاد این بود که من در یکی دو قدم اول بی توجه به انگیزه رفتم و ورزش کردن رو تجربه کردم، وقتی تجربه کردم حالم خوب شد، اعتماد به نفس رفت بالاتر، احساس شادی و سرزندگی رو تجربه کردم و تمام این ها جرقه انگیزه رو در وجود من زد و با هربار تجربه این شرایط، انگیزه در من شعله ور تر شد. مثلا بعد از مدتی دیدم که بیماریم خیلی محو تر شده و حال جسمانیم خوب شده، دیگه بعد از این رسما شدم بمب انگیزه.

این مثال رو از خودم زدم که به عمیق ترین درک نسبت به این مسئله برسی. نشستن توی خونه انگیزه رو برای من نیاورد اگر تا صد سال دیگه هم تکون نمی خوردم انگیزه معنایی نداشت. چیزی که انگیزه رو به من تقدیم کرد، عملگرایی و اقدام بود. پس یکی از دلایل بی انگیزگی همینه که در این بخش بهش پرداختیم.

دلایل انتخاب هدف چیست؟

خب دلیل بعدی که ما بی انگیزه می شیم، اینه که دلایل انتخاب هدف رو فراموش می کنیم. یعنی من اصلا یادم رفته برای چی هدف رو انتخاب کردم. البته که گاهی ما کلا در انتخاب هدف اشتباه پیش میریم. یعنی هدفی رو انتخاب می کنیم که دلایل محکمی براش نداریم و اون تنها یک انتخاب سطحیه. پس یا هدفی داریم که اصلا دلایل محکمی پشتش نیست، یا هدفی جدی داریم اما دلایل انتخاب هدف رو فراموش کردیم. طبیعتا وقتی که من یادم بره اصلا بنا به چه دلایلی این هدف رو انتخاب کردم، در نهایت دچار بی انگیزگی میشم. یا اگر هدفی انتخاب کرده باشم که دلایل محکمی پشتش نباشه، پس بازهم دچار بی انگیزگی میشم.

حالا چاره چیه؟ تنها راهش اینه که تمام دلایل انتخاب هدف رو مو به مو مکتوب کنی. یعنی دقیقا بنویس که برای چی این هدف رو می خواهی؟ متاسفانه اکثر بچه ها نوشتن رو جدی نمی گیرن و حاضرن کوه بکنن اما دست به قلم نشن! وقتی که من میگم بنشین دقیق لیست تمام دلایل رو بنویس، تو میگی: نیازی نیست چون من خودم یادمه و توی ذهنم مد نظر دارمشون. خب رفیق جان اگر یادت بود که بی انگیزه نمی شدی! تو باید به این آگاهی برسی که ذهن ما آدم ها فراموش کاره و اگر می خواهی چیزی یادت بمونه، تنها راهش اینه که مدام اون رو تکرار کنی.

پس من برای همین تاکید می کنم که تمام دلایل انتخاب هدف رو ریز به ریز و حتی با جزئیات بنویس توی دفترت و هر از گاهی اون لیست رو مطالعه کن تا یادت نره برای چی هدف رو میخوای. برخی از بچه ها به من میگن آقای شجاعی، من بعد از انتخاب هدف، یکی دو هفته اول رو عالی و پرقدرت پیش رفتم اما بعدش کم کم انگیزم فروکش کرد و در نهایت کاملا بی انگیزه شدم. یعنی اصلا متوجه نشدم که چطور از مسیر هدفم خارج شدم.

پس اگر توام چنین تجربه ای رو داری، حالا باید بدونی که دلیلش همینه که گفتیم. یا برای هدفت دلایل محکمی نداری. یا دلایل محکمی داری اما اون ها رو فراموش کردی.

دلایل بی انگیزگی و راهکار برای رفع آن ها | کلام آخر

برای ختم کلام باید بگم که علاوه بر این دلایل، باید دلایل دیگه رو هم شناسایی و رفع کنی تا انگیزه بیشتر همراه تو باشه. مثلا همونطور که در ابتدای مقاله گفتیم، بلاتکلیفی، شکست خوردن، اهمال کاری، نداشتن هدف و یا هدف گذاری غلط، عادت های مخرب، حودسرزنشی، کامل گرایی، وقت کشی و … از جمله دلایل بی انگیزگی هستند. پس در رابطه با این دلایل هم میتونی در سایت گلوف به کسب آگاهی بپردازی تا انشاالله به نهایت انگیزه دست پیدا کنی.

 

ارادتمند و دوستدار تو، ابراهیم شجاعی

ابراهیم شجاعی

موسس و مدیر مسئول آکادمی گلوف

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا