ثبات در مسیر وقتی که شرایط نامطلوب است
وقتی در شرایطی قرار میگیریم که جامعه بصورت یک دست به سمتی خاص حرکت میکنه و یک ملت همزمان خط فکری، احساسی و رفتاری مشترکی رو پیش میگیره، در این بین ما به روند خودمون شک میکنیم و به این فکر می کنیم که نکنه ما داریم اشتباه پیش میریم! ذات و طبع انسان به این صورته که تابع جمع هست، لذا وقتی نه تنها اطرافیان، بلکه یک ملت در برابر ما مسیری خاص رو پیش میگیره، به احتمال بسیار زیادی ما هم به همراه جامعه شروع میکنیم به پیش گرفتن همون روند و به قول معروف پیرو و تابع جمع میشیم.
چند روز پیش، اتفاقی ناگوار برای یکی از هموطنان عزیزمون رخ داد و ایشون به رحمت خدا رفت و همین مسئله موجی از اعتراضات گسترده رو به همراه داشت و به حدی فراگیر شد که رسانه ها این چند روز در سطح بین الملل کلا به این مسئله و شرایط موجود در ایران پرداختن. به هر صورت جامعه ایرانی طی ده دوازده روز اخیر خشم و اعتراض و نفرت گسترده ای رو از خودش بروز داد و هر کسی به نوعی اعتراض خودش رو ارائه کرد. یک عده در خیابان ها و عده ای در فضای مجازی و عده ای با دامن زدن به اخبار مربوط به این شرایط و …
*** فایل صوتی در انتهای مقاله منتشر شده ***
همین مسئله باعث شد تا اکثر بچه هایی که در مسیر رشد، سعادت و خودسازی هستن، به شدت به روند خودشون شک کنن و طی چند روز اخیر پیام های زیادی رو از دانشجوهای خودم و بقیه بچه ها دریافت کردم که یک سوال مشترک رو از من می پرسیدن. سوال این بود: در این شرایط واقعا بهترین و درست ترین کار چیه؟! به همین جهت این مقاله نگارش، و یک فایل صوتی دو ساعته هم در انتهای همین مقاله منتشر شده تا بعد از گوش دادن به این فایل صوتی و مطالعه این مقاله، یک بار برای همیشه یاد بگیری که در شرایط این چنینی واقعا بهترین روند و رفتار چیه و تو باید چگونه پیش بری …
در اینجا ما آگاهی های لازمه رو برای خودمون یادآوری میکنیم و همچنین بنده در رابطه با شرایط فعلی هم توضیحاتی رو ارائه میدم. چرا که ما در جایگاه انسان فراموش کاریم و همونطور که گفتم در شرایطی مثل شرایط حال حاضر، ما آگاهی ها و قوانین و مسیر خودمون رو فراموش می کنیم و وارد حاشیه میشیم. و این مسئله فقط مربوط به شما نیست. در این روز ها بنده به شخصه همکاران زیادی رو هم دیدم که کاملا از تعادل خارج شدن. افرادی که در هوای صاف تعادل رو به مردم آموزش میدادن، حالا خودشون در هوای طوفانی نامتعادل پیش میرن و هیجانی رفتار میکنن و درکل یا از این طرف بوم افتادن یا از اونطرف!
به هر صورت این ها رو گفتم که بگم وقتی حتی اساتیدی که مدعی هستن هم در چنین شرایطی وارد حاشیه میشن و کلا از مسیر اصلی خارج میشن، پس طبیعیه که شما هم این حاشیه روی ها رو تجربه کنی و اصلا چیز عجیب و غریبی نیست و این ها بخشی از تکامل شماست. پس چیزی که مهمه اینه که بعنوان بخشی از تکامل خودت بهش نگاه کنی و از این تجربه ها اهرمی بسازی برای قدرتمند تر شدن و رسیدن به ثبات در مسیر.
عدالت به بی نقص ترین شکل ممکن برقرار است
اولین آگاهی که باید راجع بهش بنویسم، ماجرای عدالت و نظم هست. ما بار ها و بار ها در این مسیر الهی و مسیر تکامل یاد گرفتیم که عدالت کاملا برقراره و هر چیزی در این جهان سر جای خودش هست. وقتی که این جمله رو به یک فرد عادی بگی، بدون شک گارد بسیار شدیدی در برابر تو میگیره و با خشم واکنش نشون میده. خب کاملا طبیعیه چون عموم افراد در جامعه معتقد هستن که عدالتی وجود نداره و هیچ چیزی در جای درستش نیست و بی عدالتی و ظلم بیداد میکنه.
قبل از این که به ادامه توضیحات بپردازم، خیلی خوب میدونم که این سوال احتمالا برات پیش اومده که اگر عدالت برقراره پس وجود اینهمه درد و رنج و سختی در زندگی چیه؟ چرا ما باید سختی بکشیم یا چرا یک نفر شرایط سخت رو تجربه میکنه؟ جواب تمام سوالات این چنینی در مقاله زیر به صورت کامل و مفصل داده شده که سر فرصت میتونی براش وقت بزاری و این مقاله ارزشمند رو هم مطالعه کنی:
خب بریم به ادامه بحثمون بپردازیم …
ببین دوست گلم، شرایطی که الآن در مملکت ما وجود داره حاصل تفکرات، احساسات، تصمیمات و رفتارِ جمعی همین جامعه هست و چیزی غیر از این نیست. مسئولین فعلی و دولت و حکومت فعلی از فضا نیومدن! من کاری ندارم که این سیستم که الآن حاکمه بر مملکت فاسده، پاکه، درسته یا غلطه و یا هرچیز دیگه، این شرایط و جو فعلی که وجود داره حاصل افکار، تصمیمات، احساسات و اقدامات جمعیِ همین جامعه هست و حالا تو میتونی این رو بپذیری میتونی هم همچنان گارد بگیری و بگی آی ایهالناس بی عدالتی شده و فلان و بهمان!
داستان از این قراره که ملت با روندی که پیش گرفته و میگیره، یک شرایطی رو خلق میکنه و در نهایت با تعجب شاکی میشه از شرایطی که به وجود اومده! ما خودمون یک شرایطی رو ایجاد میکنیم و به وجود میاریم و در نهایت داد و بیداد میکنیم و شاکی میشیم که چرا این شرایط وجود داره و این بی عدالتیه! درصورتی که این بی عدالتی نیست و اتفاقا این خوده عدالت حقیقی و بی نقصه که شما نتیجه مسیری که انتخاب کردی و پیش گرفتی رو دریافت میکنی. درواقع سال ها چیزی رو کاشتی و حالا داری محصولش رو برداشت میکنی …
من توی فایل صوتی ام گفتم که وقتی ما معتقدیم عدالتی وجود نداره نظمی وجود نداره و هیچ چیزی سر جای خودش نیست، فکر می کنیم باید با زور و جنگ و دست و پا زدن عوامل بیرونی رو تغییر بدیم تا نظم و عدالت برقرار بشه، چون فکر میکنیم هیچ چیزی سر جای درستش نیست. درصورتی که این کار نه تنها نتیجه نمیده بلکه شرایط رو بدتر میکنه. برای این که به درک درست تری برسیم من در ادامه یکی دوتا مثال میزنم از زندگی شخصی خودمون و بعد تشبیه می کنیم به یک ملت تا متوجه بشی من دقیقا دارم راجع به چی صحبت میکنم.
ببین رفیق جان، تک تک آگاهی ها و قوانین جهان هستی و چیز هایی که ما در مسیر سعادت یاد گرفتیم برای زندگی شخصیمون، این ها برای یک ملت هم کاملا جواب میده و صدق میکنه. یعنی مثلا وقتی که من توی آموزش ها راجع به اهمیت کانون توجه صحبت کردم و گفتم که توجه بر روی هرچیزی باشه اون مسئله در زندگی ما گسترش پیدا میکنه، خب این کاملا برای یک ملت هم صدق میکنه. یا وقتی که من گفتم که تغییرات بیرونی باید حاصل تغییرات درون ما باشه و درغیر اینصورت اگر ما سعی کنیم عامل بیرونی رو به زور تغییر بدیم در حالی که خودمون همون روند قبلی رو پیش گرفتیم، وضع فقط خراب تر میشه، و تک تک آگاهی ها و قوانین دیگه که ما یاد گرفتیم … خب این ها برای یک جامعه هم کاملا صدق میکنه.
طرف تصورش بر اینه که هرچی بدبختی میکشه بخاطر وجود همسرشه و برای همین از تمام وجود میجنگه و تلاش میکنه تا از همسرش جدا بشه. و در نهایت طلاق میگیره و میره توی رابطه با یک آدم جدید، منتهی همون شرایط تلخ قبلی رو با شدت بیشتری در رابطه جدید تجربه میکنه. درواقع عامل بیرونی که همسرش بوده رو تغییر داده، اما شرایط همون شرایطه حتی بدتر. یا طرف مثلا فکر میکنه مشکلات مالیش بخاطر نوع شغلیه که داره و معتقده باید شغلش رو عوض کنه. خب با این نگرش شغلش رو تغییر میده اما در نهایت نه تنها درآمدش بیشتر نمیشه بلکه حتی بدهی های بیشتر و مخارج سنگین تر و وضع مالی بدتری رو تجربه میکنه. یا طرف با توجه و تمرکز بر روی ویروس ها و بیماری ها در نهایت خودش بیمار شده. چقددددر از این مثال ها دارم که بزنم و چقدر از این تجربیات خودت داشتی منتهی الآن فراموش کردی.
ما میگیم حتی یک نفر هم وقتی توجه و تمرکزش رو معطوف میکنه بر روی چیزی، اون رو در زندگی خودش گسترش میده، چه برسه به این که یک ملت همزمان روی چیزی توجه و تمرکز کنه. این روز ها 80 میلیون ایرانی به صورت متحد تمام توجه و تمرکزشون رو گذاشتن بر روی خشم، کینه، نفرت، حس انتقام، غم، غصه و … ، خب انتظار داری خروجی همچین روندی چی باشه؟!
من بار ها و بارها مثال خودم رو زدم و گفتم زمانی که من دائما در حال جنگیدن با بیماری بودم و تمام توجه و تمرکزم روش بود، فقط و فقط بیماری به من غلبه میکرد و بیماری بر من پیروز میشد. زمانی بیماری از بین رفت که من رهاش کردم و دیگه کانون توجه و تمرکزم رو از روش برداشتم و توجهم رو گذاشتم روی چیز هایی که دوست دارم و چیز هایی که میخوام. پس همه چیز سر جای درستشه و نظم به بهترین شکل ممکن برقراره! و تو باید بدونی که وقتی تو مسیر درست رو پیش بگیری، بدون شک تو پاسوز این جامعه و مملکت نخواهید شد و تو نتایج و شرایط مختص به خودت رو تجربه خواهید کرد.
عدالت حقیقی یعنی این که هر شخص نتایج مسیر مختص خودش رو بگیره، سوای از این که بقیه افراد چطور پیش میرن. عدالت الهی برای هر کسی به صورت منحصر به فرد برقراره. درواقع من به شخصه نتیجه افکار خودم، احساسات خودم و باور های خودم و تصمیمات خودم رو دریافت میکنم سوای از این که حتی خانواده من چطور پیش میرن یا جامعه چطور پیش میره. خب چه عدالتی بالا تر از این؟ حالا شرایطی که حاکم بر مملکت ماست حاصل چیه؟ حاصل مجموعه تفکرات، تصمیمات، احساسات و رفتار های دسته جمعیه همین جامعه هست. خب تو دقت کن ببین از قدیم تا به امروز عموم مردم در جامعه ما چه روندی رو پیش گرفتن؟ وقتی این رو بررسی میکنی متوجه میشی که تمام شرایط فعلی که وجود داره، بودنش کاملا طبیعیه و درواقع این محصول روندی هست که همین جامعه پیش گرفته.
پس دوباره تاکید میکنم که وقتی تو درست پیش بری، نتایجت منحصر به فرد خودته، سوای از این که پدر، مادر، خواهر ، برادر و یا جامعه چطور داره پیش میره. این یعنی حتی اگر یک ملت به قهقرا هم بره و تو در دل این ها باشی، تو نتایج و شرایط مختص به خودت رو دریافت میکنی. از این مسئله که بگذریم، من بار ها گفتم برای این که کسی رو دنبال کنی یا جدی بگیری در قدم اول یک نگاه به نتایجش بنداز و ببین اوضاع زندگی طرف چطوره. خب همین اطرافیانت که دائما پیگیر اخبار هستن و دائما در حال غر زدن و اعتراض کردن هستن رو یک بررسی کن ببین حال و روز زندگیشون چطوره. اگر دقت کنی در تمام جنبه های زندگی نابود هستن و وضعشون خرابه! با این وجود کدوم عقل سلیمی به من و تو میگه ما این دسته از افراد رو جدی بگیریم؟ چرا تو باید پیرو این دسته از افراد باشی؟ دنبال کردن این افراد یعنی تلاش برای رسیدن به نتایج همین افراد! خب آیا تو نتایج این ها رو میخوای؟
توی این مسیر بی نظیر ما یاد گرفتیم که وقتی ما درست پیش میریم، شرایط و عوامل بیرون دقیقا مطابق میل ما و برای ما فراهم میشه تا ما به اهداف و نتایج مد نظرمون برسیم. من یادمه زمان قدیم گاهی افراد به من میگفتن ابراهیم، دولت بخاطر این بیماری که داری تو رو حمایت نمیکنه؟ و من در جواب واااااقعا خندم میگرفت و میگفتم بابا دولت یعنی چی واقعا؟ من از بابام هم انتظار ندارم چه برسه به دولت. اگر واقعا من باور کردم عدالت الهی کاملا بی نقص در جریانه و نظم جهان برقراره و همچنین من خالق صد در صد زندگیم هستم و شرایط مطابق با خواسته من رقم میخوره اگر من درست پیش برم، و همچنین خداوند در لحظه من رو در مسیر هدایت میکنه، پس دیگه عوامل بیرونی چی میگه این وسط؟ حالا میخواد بابام باشه، مامانم باشه، جامعه باشه یا دولت یا فلان ارگان یا هر چیز دیگه.
بیشتر از این دیگه آگاهی ها رو اینجا باز نمیکنم و برای یادآوری آگاهی ها و مسیر، میتونی به دوره جامع عزت نفس گلوف و آموزش های روی سایت مراجعه کنی. و اما در ادامه میخوام به یک مسئله خیلی مهم بپردازم که اونم چیزی نیست جز شک و تردید.متاسفانه تو به همه چیز شک داری دوست گلم، به تمام آگاهی ها و دانشی که کسب کردی، به مسیرت، به قوانین جهان هستی، به عدالت خداوند، به هدایتگر بودن خداوند و به همه چیز تو شک داری و سر تا پای وجودت رو تردید فرا گرفته. طرف دو روز پیش به من پیام داده آقای شجاعی آخه الان وقت این حرفاست؟ الآن باید بری کف خیابون حقت رو بگیری و الآن که وقت این حرفا نیست!!!
درواقع علاوه بر شک و تردید، تو حتی این مسیر و این آگاهی ها رو جدی هم نمیگیری و تصور میکنی این حرف ها صرفا در حد مثبت اندیشی و حال خوب و این جور چیز هاست. دقیقا انگار که من دارم جوک میگم! یا دارم مسخره بازی میکنم تا کمی حال تو خوب بشه!!! خب وقتی که در حد مرگ و زندگی این مسیر و این مسائل رو جدی نگیری در نهایت نتیجش میشه همین که با یک نسیم، یا حتی یک موج کوچیک، تو رسما از مسیر اصلی خارج میشی و میری تو حاشیه.
ختم کلام بحث فقط شرایط این روز ها نیست رفیق جان، تو کلا به همه چیز شک داری و هیچ چیز رو هم جدی نگرفتی و نمیگیری….
پذیرش قوانین کشور
در این جا میخوام بپردازم به قوانینی که کشور ها از جمله کشور ما وضع کردن. ببین دوست گلم وقتی که من در این مملکت متولد شدم و فعلا هم دارم اینجا زندگی میکنم، پس من باید تمام و کمال به پذیرش برسم نسبت به قوانین این کشور و بهش احترام بزارم و طابع قوانین باشم. هر کشوری قوانینی داره که برخی از قوانینش مسخره و بی خوده و برخی هم مفید و سازنده. این مسئله فقط برای کشور ما نیست و برای تمامی کشور ها صدق میکنه. در این بین کشور های پیشرفته و رشد یافته، قوانین سازنده و مفید خیلی بیشتری دارن. پس این چیزیه که من باید نسبت بهش به پذیرش برسم و در برابرش گارد نگیرم
چند وقت پیش با رفیقم در آمریکا صحبت میکردم میگقت ابراهیم اینجا برخی مناطق و شهر هایی وجود داره که خیابون هاش از آینه هم تمیز تره و از شدت تمیزی برق میزنه، میگفت که آشغال ریختن در این خیابون ها به پول ایران 150 میلیون تومان جریمه داره!!! درواقع اگر تو بری اونجا آشغال بریزی باید به پول ایران 150 میلیون تومن جریمه پرداخت کنی. و جالب تر اینجاست که میگه اگر از این قوانین هم سرپیچی کنی، خوده این مسئله هم جرایمی داره که باید شما متحمل بشی. این جرایم یا نقدیه یا این که تو باید بری حبس بکشی! و کلا میگفت خیلی چیز ها که توی ایران اصلا برای ما معنا و مفهوم خاصی نداره، توی آمریکا جریمه داره و حتی شما باید بری بابتش حبس بکشی! یا علاوه بر آمریکا، من جایی مطالعه میکردم که در برخی کشور ها انداختن آب دهان روی زمین جریمه ای قابل توجه داره که شما باید پرداخت کنی.
خب تو دقت کن ببین این دوتا مسئله اصلا توی مملکت ما معنایی داره یا نه؟ خوده من به شخصه توی خیابون راه که میرم اطرافم می بینم یکی داره آب دهانش رو میندازه روی زمین یکی آشغال میریزه و کسی هم در این رابطه با کسی کار نداره. اصلا خوده تو همین الآن از در خونتون بزن بیرون و شروع کن به تف انداختن کف زمین و آشغال ریختن تاااااا هر جا که دلت خواست. واقعا کسی کارت داره؟ نه …
من داشتم یک ویدیو رو چند وقت پیش تو مجازی می دیدم که یک رفتگر شهرداری بنده خدا داشت با یک آدم بحث میکرد. طرف توی ماشین نشسته بود آشغال رو انداخت بیرون و رفتگر بهش گفت ما داریم زحمت میکشیم خب چرا هی آشغالا رو میریزی رو زمین، طرفم خیلی قاطعانه گفت همینه که هست شما پول میگیری که آشغال جمع کنی و اصلا وظیفته!
پس همونطور که می بینی هر کشوری قوانینی داره که برخی از این قوانین مفید و سازنده هست و برخیش هم واقعا مسخره و بی خوده اما به هر صورت من در جایگاه شهروند باید مطیع و تابع این قوانین باشم. تا زمانی که من ساکن این مرز و بوم هستم این وظیفه منه. و من هر کجا و در هر کشوری که میرم موظف هستم قوانین رو تمام و کمال بپذیرم و رعایت کنم. خب حالا همونطور که گفتم برخی از قوانین کشور ها واقعا مسخره و مضحکه. بعنوان مثال همین مسئله ای که این روز ها بحثش داغه توی مملکت ما. قانون حجاب اجباری!
واقعا در دوران امروز یکی از مسخره ترین قوانین همینه که ما یک نفر رو وادار کنیم به رعایت حجاب یا براش تعیین تکلیف کنیم که چطوری لباس بپوشه. حداقل تا جایی که من قرآن رو خوندم و تفسیر و بررسی کردم هیچ کجای قرآن بایدی برای این مسئله نیومده و تنها در آیه ای خداوند اشاره کرده که خانوم ها برای آرامش و احساس امنیت خودشون میتونن با این استایل لباس بپوشن. دقت کن که خدا هم بایدی تعیین نکرده و تنها برای احساس امنیت و آرامش خوده بانوان این پیشنهاد رو داده وگرنه نه جزء واجباته و نه چهار چوبی براش تعیین شده. اما خب به هر حال تو مملکت ما شده یک قانون مهم و میگن عاقا اینجا همینه که هست و تو باید اینطور باشی.
شرایط همیشه به نفع تو خواهد بود
اما یک آگاهی خیلی مهم رو من اینجا باید یادآور بشم. ما گفتیم که وقتی تو درست پیش بری، هر اتفاقی بیوفته فقط به نفع توئه. بعنوان مثال من یادمه یکی دو سال پیش ویروسی به نام کرونا کل جهان رو درگیر کرد و در اوج گسترش همون ویروس، عده زیادی ورشکست شدن و بیمار شدن و نابود شدن اما عده ای هم در همون برهه اتفاقا به صورت تصاعدی رشد کردن و از خاک بلند شدن و همون پندمیک کرونا بستری شد برای رشد و پیشرفت این دسته از افراد. من نمیدونم این مسئله رو چطور دیگه باید توضیح بدم اما همین رو اگر تو درک کنی که در مسیر هدایت الهی و در مسیر درست هرررر اتفاقی بیوفته به نفع تو خواهد بود، دیگه درگیر این مسائل و حواشی نمیشی. و این مسئله دقیقا برای بحث فوانین هم صدق میکنه. من اگر درست پیش برم، اگر قانونی تصویت بشه یا قانونی برداشته بشه فقط و فقط به نفع من خواهد بود سوای از این که برای بقیه چطوره. دقت کن که دارم میگم فقط برای تو نه برای بقیه. همون اتفاق و همون قانون یا همون عامل بیرونی که باعث ضرر و رنج بقیه میشه، دقیییقا به نفع تو میشه و باعث رشد و پیشرفت تو میشه اگر در مسیر درست باشی. پس در مسیر درست حتی اگر قانون بی خودی ام وضع بشه یا روی تو اثری نمیزاره یا در نهایت به نفع تو خواهد شد.
به عنوان مثال همین قانون حجاب که اتفاقا این روز ها میگن دولت جدید خیلی سختگیرانه تر داره برخورد میکنه رو من خودم به شخصه بررسی کردم. باور کن من توی شهر خودمون یا توی اصفهان و یا تهران که میرم می بینم 90 درصد خانوم ها و دختر ها اصلا حجاب ندارن. درواقع طرف یک شال توری مانند انداخته که صرفا چیزی رو رعایت کرده باشه یا توی این کافه ها که میرم رسما همه سر لختن و اصلا انگار نه انگار چنین قانونی هست و منم گاهی توهم میزنم که رفتم کشور های خارجی!!! درواقع میخوام بگم همین قانونی که دغدغه یک عده شده و باعث رنج یک عده شده، برای عده ای دیگه اصلا اعمال نمیشه! شما بیا برو از یکی از همین دختر ها که حجاب رو رعایت نمیکنن بپرس نظرت چیه در رابطه با قانون حجاب و گشت ارشاد و این مسائل؟ میگه برو بابا گشت ارشاد چیه دیگه …! درواقع اصلا براش اهمیتی نداره و به بیانی ساده تر دغدغش نیست، ترسش نیست و توجهش روی این قانون نیست و در نهایتم داره اونطور که دلش میخواد توی همین مملکت زندگی میکنه. اونم در این برهه که اتفاقا میگن گشت ارشاد شدیدا برخورد میکنه و قانون جدی تر شده و …
همه ما دوست داریم کشوری آباد داشته باشیم
باور کن همه ما دوست داریم کشوری آباد و پیشرفته داشته باشیم. اما آبادی و پیشرفت یک کشور وابسته هست به این که یک ملت به صورت متحد خطی فکری، احساس، تصمیمی و رفتاری مشخص رو دنبال کنه تا در نهایت حاصلش بشه آبادانی کشور. اما حداقل تا جایی که من تاریخ رو مطالعه کردم متوجه شدم جامعه ایرانی دقیقا داره برعکس این مسئله پیش میره. ما میخواهیم بریم شمال اما عقب عقب داریم میریم به سمت جنوب. جامعه ما افتاده در یک سیکل تکراری و دائما نسل به نسل داره یک مسیر تکراری رو هی دور میزنه و طبیعتا نتایج تکراری رو هم خواهند گرفت و در نهایت این یعنی پسرفت کشور. خب من بعنوان بخشی از این پازل وقتی می بینم عموم مردم کلا دارن غلط و چپکی پیش میرن، دیگه حداقل من یکی نباید اینطور پیش برم. جامعه از چی تشکیل شده؟ از من تو او ما شما آن ها. هر آدم اگر درست پیش بره در نهایت ما جامعه ای آگاه و متفکر رو تشکیل میدیم که کشوری آباد رو خلق میکنه.
ولی همونطور که گفتم من نمیتونم پاسوز بقیه بشم! من انسانم و در جایگاه انسانی آزاد حق دارم تصمیم بگیرم که مسیر غلط بقیه رو پیش نگیرم. پس تو اگر مسیرت رو از این جماعت جدا میکنی و فردیت خودت رو حفظ میکنی، این به معنای خودخواهی نیست. این به این معناست که اتفاقا تو به عنوان عضوی کوچک از این جامعه راه درست رو پیدا کردی و به پاک تر شدن، آگاه تر شدن و رشد جامعه کمک میکنی.
این روز ها که موجی از اعتراضات در کشور در جریانه، افراد تصور میکنن با گسترش خشم، کینه، نفرت، غم، غصه و … میتونن از هم وطن خودشون حمایت کنن و درواقع تصورشون بر اینه که به این صورت میتونن به نتیجه درست و حسابی برسن. خب باید خدمت این عزیزان عرض کنم زهی خیال باطل! اگر شما فکر کردی با این روند میتونی به هم وطن خودت کمک کنی کور خوندی و سخت در اشتباهی، نه تنها هم وطنت به جایی نمیرسه بلکه با این مسخره بازیا زندگیه خودتم به فنا میدی! پس این وسط من دو راه بیشتر ندارم، یا همراه این جماعت برم ته چاه، یا مسیرم رو کلا جدا کنم و فردیتم رو حفظ کنم و در مسیر مشخص خودم پیش برم سوای از این که کل جامعه چطور داره پیش میره، تا در نهایت نتایج و شرایط مختص به خودم رو خلق کنم.
نظر و تایید مردم مهم نیست
یکی از دلایل اصلی که ما تابع جمع میشیم اینه که از قضاوت ها می ترسیم و درکل ناخودآگاه دوست داریم تایید عموم مردم رو به دست بیاریم. دیروز داشتم با یکی از همکارانم صحبت میکردم که داشت در باره وضعیت فعالیت کاریش در این شرایط توضیح میداد و میگفت که من هر کاری کردم مردم گارد گرفتن و حتی کلی فحش دادن! درواقع فعالیت نکرد فحش خورد، فعالیت کرد فحش خورد، برای اثبات حسن نیت، دوره های آموزشی رو رایگان منتشر کرد بااااااز هم فحش خورد. و در نهایت داشت از من می پرسید که واقعا در این شرایط بهترین کار چیه؟ من چطور واقعا باید حسن نیت خودم رو به این مردم ثابت کنم تا بفهمن که منم واقعا در تلاشم در این شرایط مفید واقع بشم؟ من در جواب این سوالش گفتم مشکل همینه که تو به دنبال تایید عام هستی. وقتی که تلاشت بر اینه که همه رو راضی کنی نتیجش میشه همین که هررررکاری میکنی باز هم فحش میخوری و درکل مردم در برابرت گارد میگیرن. بهش گفتم تو باید بدونی مخاطبین خاص خودت رو داری و درواقع باید به این فکر کنی که درست ترین کار برای مخاطبین خودت چیه. تو باید به این فکر کنی که چطور برای مخاطبین خودت مفید واقع بشی نه برای همه مردم! درکل باهاش صحبت کردم و بحث سر همین ماجرای تایید عموم مردم بود که اینجا هم دقیقا میخوام کمی بهش بپردازم برای تو دوست گلم.
ببین، وقتی که تمام تصمیمات، رفتار و اعمال و احساساتت رو بر مبنای نظر و تایید عوام قرار میدی دیگه رسما کلاهت پس معرکه هست. چون اینجا دیگه تو به این فکر نمیکنی که درست ترین کار و درست ترین رفتار چیه، بلکه دائما به این فکر میکنی که چکار کنم تا مردم راضی باشن و منم جزئی از خودشون بدونن!!! و از اونجایی که این امر غیر ممکنه تو دائما خراب کاری پشت خرابکاری میکنی و نه تنها به جایی نمیرسی بلکه خودتم در شرایط نامساعد قرار میگیری. یادت باشه توی شهری که همه کج راه میرن و میلنگن، یک نفر که صاف و سالم راه میره بهش میگن مریض و بهش میگن تو مشکل داری! این حکایت تو و این جماعته رفیق جان.
در اینجا پس تو باید بدونی از اونجایی که ذهنت تمایل داره طابع جمع باشه، و از اونجایی که تو تشنه تایید مردم هستی و همچنین از قضاوت ها هم میترسی، همین سه فاکتور باعث میشه تا تو رسما از مسیر اصلی خودت خارج بشی و بشی پیرو جامعه.
دیکتاتور درون را از بین ببر!
حقیقتا چیزی که برای من به شخصه خیلی خنده داره اینه که جماعتی به دنبال آزادی هستن که خودشون دیکتاتورن! این جریانات اخیر که در کشور پیش اومد نشون داد که هر ایرانی یک دیکتاتور درون داره. درواقع درگیری بین مردم و حاکمیت جای خود، از طرفی خوده مردم هم به جون هم افتادن! رسیدن به آزادی با رفتار های دیکتاتور گونه و یا رسیدن به آرامش با ایجاد تشنج و جنگ بدون شک خنده دار و مسخره هست. این روز ها اگر کسی سکوت کنه و یا اعلام بی طرفی کنه، با هجمه های بسیار زیادی از جانب مردم رو به رو میشه. مردمی که ادعای آزادی خواهی دارن، خودشون اجازه نمیدن که یک هموطن اونطور که فکر میکنه درسته رفتار کنه و صمیم بگیره. همین جماعت خشمگینانه میگن اگر تو طرف ما نیستی پس طرف دشمنی یا بی طرف هستی و این بی طرف بودنت خودخواهیه.
من یک معلول 95 درصد رو در فضای مجازی دنبال میکنم که حدود ده هزار تا فالوور داره. این روز ها افراد زیادی ریخته بودن توی دایرکت این بنده خدا و کلی بهش توهین کردن و بیماریش رو مسخره کردن و تحقیرش کردن و همراه با کلی فحش و ناسزا بهش گفتن تو چرا اعتراض نمیکنی؟! سوالی که برای من به شخصه وجود داره اینه که فرق این جامعه با گشت ارشاد چیه؟ مگر این ها نمیگن حکومت عقاید و قوانین و … رو به ما تحمیل کرده؟ پس فرق بین این جماعت با حکومت دقیقا چیه؟ به خدا قدم این ها از همه بدترن. تفاوتش اینه که این افراد قدرت ندارن وگرنه از همه بدترن. کسی که میره به هموطن خودش فحش میده و میگه تو چرا اعتراض نمیکنی یا تو چرا استوری نمیزاری، فرقش با گشت ارشاد یا سیستم دیکتاتوری چیه؟
ببین دوست گلم، ما در جامعه ای زندگی میکنیم که افراد حتی تاب و تحمل شنیدن نظر مخالف رو ندارن. درواقع کنار من هموطنی هست که حتی تحمل شنیدن نظر مخالف رو نداره چه برسه به این که بخواهی برخلافش عمل کنی! افراد در جامعه ما هنوز بلد نیستن که با وجود اختلاف نظر ها و اختلاف عقاید در صلح و آرامش در کنار هم زندگی کنن. من این ها رو تست کردم که الآن دارم بهت میگم. بابا جان تو همین الآن برو توی فامیلت، دوست هات یا رفیقات یا هر کس دیگه به یکیشون بگو من توی فلان مسئله با تو هم عقیده نیستم و اعتقادم و نگرشم چیز دیگست. اونوقت ببین چه گارد شدیدی رو در برابرت میگیره و چه نفرت و خشمی رو در مقابلت بروز میده. وقتی که بغل دستیِ من حتی تحمل شنیدن نظر مخالف من رو نداره یا نمیتونه ببینه که من دارم کاری متفاوت رو انجام میدم، خب تو بگو ما این آزادی بیان و آزادی عقاید و رفتار رو چطور میخواهیم در این مملکت پیاده کنیم؟
پس وقتی دقت میکنی متوجه میشی که هیچ کس به دنبال آزادیِ حقیقی و واقعی نیست و هر کسی به دنبال منافع خودشه. طرف معتقده حکومت محدودش کرده یا عقاید و قوانین رو بهش تحمیل کرده، اما خودش اجازه نمیده که هموطنش آزادانه طوری که میخواد رفتار کنه و تصمیم بگیره. وقتی یک نفر به من توهین میکنه و من رو سرزنش میکنه و بزور میخواد منو وادار کنه به انجام کاری خب این یعنی چی؟ یعنی تو باید دقیقا مطابق میل من و مطابق خواسته های من تصمیم بگیری و رفتار کنی تا من به منافع خودم برسم!!! این اگر دیکتاتور نیست پس چیه؟ به خدا صد رحمت به گشت ارشاد. افرادی که حتی به یک معلول هم رحم نمیکنن و حتی اون رو هم وادار میکنن به انجام کاری، خب تفاوت این ها با هیتلر چیه؟ تفاوت این ها با کیم جونگ اون رهبر کره شمالی چیه؟ به خدا صد رحمت به هیتلر و صد رحمت به کیم جونگ اون.
پس شما می بینی جامعه ای دم از آزادی خواهی میزنه که خودش یک دیکتاتور درون داره و خودش هم به خودش رحم نمیکنه. همونطور که گفتم، در این آشفته بازار هیچ کس به دنبال آزادی حقیقی نیست و هر کسی این وسط به دنبال منافع خودشه و آدما میخوان تو رو وارد بازی خودشون کنن تا به منافع خودشون برسن. جامعه به دو دسته تشکیل شده، دسته اول که به دنبال منافع خودشون هستن، و دسته دوم که بازیچه دسته اول شدن! این جمله رو مجددا بخون تا به عمق ماجرا پی ببری. پس با کمی نفوذ در بطن جامعه می بینی که متاسفانه ذهنیت سالمی وجود نداره و آدما یا به دنبال منافع خودشونن، یا دیکتاتورن، یا کومونیست هستن و یا نقاب بر چهره دارن و تک تک افراد در جامعه پر از خلاء های شخصیتی هستن که سعی دارن با استفاده از همچین شرایطی خلاء های درونی رو پر کنن اما خب زهی خیال باطل …
من بار ها گفتم که عاشق این مردمم و با تک تک افراد در جامعه بی نظیر ترین رابطه رو دارم و عاشق دونه به دونه این آدم ها هستم. اما راهم رو ازشون جدا کردم و پیرو این ها نیستم. و این به این معنی نیست که من خودخواهم، در اصل به این معنیه که من در جایگاه انسانی آزاد حق دارم مسیری که دوست دارم رو پیش بگیریم و نگرش و رفتاری که فکر میکنم درسته رو داشته باشم. پس اگر کسی به من میگه چون که تو پیرو جامعه نیستی و مطابق میل ما عمل نمیکنی پس خودخواهی، خب این که بیشتر خودخواهیه و این که بیشتر دیکتاتوریه!
با این تفاسیر، تو واقعا میخواهی پیرو این ها باشی؟ تو افتادی وسط این ها؟ تو به خاطر روند این جماعت به مسیر اصلی خودت شک کردی؟ من دیگه حرفی ندارم …
با هر چیزی بجنگی آن را قوی تر میکنی
خیلی از افراد از من می پرسن آقای شجاعی پس تکلیف ظلم چی میشه؟ مگر ما نباید با ظلم مبارزه کنیم؟ و برخی بچه ها هم میگن که اصلا خدا توی قرآن گفته باید با ظلم مبارزه کنیم و حتی به حضرت موسی گفت که برو با فرعون بجنگ. یا پیامبر هم که داشته با ظلم میجنگیده و …
ببین دوست ارزشمندم، ما در کنار هم یاد گرفتیم که با هرچیزی بجنگیم فقط اون رو گسترش میدیم، حتی ظلم! ظلم و ظالمی اگر وجود داره حاصل وجود مظلومه. وقتی که میگم مظلوم به این معنا نیست که مظلوم زور و قدرت نداره، منظورم از مظلوم بودن، عدم آگاهی و جهل هست نه چیز دیگه ای. به بیان ساده تر باید بدونی که جهل از آدمیزاد دو قشر رو میسازه، یکی ظالم و یکی مظلوم. پس وقتی تو جاهل باشی یا ظالم و زورگو و دیکتاتور میشی یا مظلوم. از این دو حالت خارج نیست. پس وجود ظالم و ظلم حاصل وجود جهله. جهل و ناآگاهی قدرت اصلی رو از تو گرفته و تو رو تبدیل کرده به بازیچه و مظلومی که هر کسی میرسه بهت صدمه میزنه و ازت سوء استفاده میکنه. پس اگر ظالمی وجود داره به این معنی نیست که نباید باشه، اون وجود داره چون ملتی جاهل وجود داره.
همونطور که گفتم آدما یک شرایطی رو خلق میکنن و به وجود میارن بعد شاکی میشن که چرا این شرایط وجود داره! و تصور میکنن بی عدالتی شده و برای همین دست و پا میزنن که عامل بیرونی رو تغییر بدن. پس با این تفاسیر شما حتی اگر ظالم رو هم حذف کنی، در نهایت ظلم همچنان پابرجاست حتی با شدت بیشتر، اگر شما عامل بیرونی فساد رو حذف کنی اما جامعه مچنان در جهل باشه، در نهایت سیستمی فاسد تر میاد روی کار و این داستان همیشگیه.
چیزی که تو الآن باید بدونی اینه که جنگیدن حتی با ظلم فقط اون رو گسترش میده و خداوند هم هیچ کجا نگفته که باید با طلم بجنگید! همونطور که گفتم عدالت برای هر فرد به صورت منحصر به فرد برقراره و تو حتی اگر در دل سیستمی ظالم هم باشی، به زیبا ترین شکل ممکن هدایت میشی به شرایطی بهتر و عالی. سوای از این که آدم کناریت چطور پیش میره.
چیزی که برام جالبه اینه که آدما حتی قرآن رو یک بار هم مطالعه نکردن اما دائما عقایدشون رو ارجاع میدن به قرآن. مثل همین ماجرای جنگیدن و نبرد با ظلم که میگن خدا توی قرآن گفته و استناد میکنن به داستان موسی و فرعون. آخه کجا خدا به موسی گفت که تو برو با فرعون بجنگ؟! خدا به حضرت موسی گفت برو با نرمی و لطافت به فرعون بگو انقدر ظلم نکن و در نهایت هم که فرعون نه تنها تحت تاثیر قرار نگرفت بلکه میخواست موسی رو مورد خشم و ظلم قرار بده ، به همین جهت حضرت موسی بهش گفت تو اگر میخوای اینجا ظلم کنی یا هر غلطی کنی به درک! لااقل فقط اجازه بده من و خانوادم و قومم از اینجا بریم، و در نهایت فرعون لج کرد و میخواست به موسی ظلم کنه و موسی رو مورد ستم قرار بده و اونجا خدا به حضرت موسی گفت که تو فقط حرکت کن تا هدایت بشی و در آخر هم موسی هدایت شد و به همراه قومش از دریا گذشتند و فرعونیان هم در دریا غرق شدن.
فرعون کسی بود که ادعای رب بودن میکرد و میگفت من رب شما هستم. درواقع بحث پادشاهی نبود، فرعون میگفت رزق و روزی شما دست منه، طول عمر شما دست منه و … و شما می بینی با این که موسی در چنین منطقه ظلم خیز و در مقابل همچین ظالمی بود، باز هم خدا نگفت که موسی تو در جایگاه پیامبر باید در برابر ظلم و ظالم قد علم کنی و تلاش کنی برای از بین بردم ظلم و بااااااااید از حق مظلوم دفاع کنی. نه تنها این ها رو بهش نگفت بلکه گفت بزن بیرون از اون منطقه و در نهایت موسی توسط خداوند هدایت شد به جای بهتر. تمااااااااام این نگرش ها بخاطر شک و تردید به عدالت الهی هست و ما تصور میکنیم اگر ظالمی وجود داره این سر جای درستش نیست و نباید باشه و باید از بین بره، درصورتی که همونطور که گفتم وجود ظالم حاصل وجود جامعه ای جاهل و مظلومه و این کاملا طبیعی هست و در این بین کسی منجی نخواهد بود!
حکایت جنگ های پیامبر هم که از این قرار بود که پیامبر در چند سال اول دائما در حال هجرت بود. درواقع خدا دائما به پیامبر میگفت اگر توسط کافرین و مشرکین اذیت میشی و بهتون ظلم میشه، پس حرکت کنید به جایی بهتر و درگیر با این دسته افراد نشید و توجه و تمرکز رو بزارید روی مسیر و اهداف خودتون. خب با این که پیامبر و مسلمانان دائما جا به جا میشدن و هجرت میکردن اما کافرین و مشرکین پیله میکردن و به دنبال مسلمون ها میرفتن و کار به جایی رسید که دیگه رسما تعرض میکردن به حریم خصوصی مسلمون ها و در حد تجاور اذیت میکردن. اینجا بود که خداوند گفت حالا که اینطوره پس شما هم از تمام وجود از حقتون و از حریم خصوصیتون دفاع کنید. کل ماجرای جنگ های پیامبر هم این بوده و خداوند همواره به پیامبر یادآوری میکرده که تو تنها بشارت دهنده و هشدار دهنده هستی و تو منجی کسی نیستی! می بینی رفیق جان؟ حتی پیامبر ها هم منجی کسی نبودن و رسالتشون مبارزه با ظلم و ظالم نبوده. چون وجود ظالم هم خودش به نوعی عدالته الهیه. جامعه ای که جهل و سردرگمی و عدم تفکر رو انتخاب کرده بدون شک باید هم ظلم رو تجربه کنه. اگر جاهل آزادی و سعادت رو تجربه کنه پس تفاوتش با یک فرد متفکر و آگاه چیه؟!
از تمام این ها که بگذریم، شما می بینی بشر همواره از قدیم الایام تا به امروز دائما در حال جنگیدن با ظلم بوده، اگر واقعا این روند نتیجه میداد پس چرا هنوز که هنوزه ظلم در جریانه و حتی در عصر امروزی هم همچنان حکومت های دیکتاتوری وجود داره؟ همونطور که گفتم یکی از اهداف اصلی ما در این مقاله و فایل صوتی، یاآوری آگاهی ها و قوانین بی نقص زندگی هست، پس این قانون رو هم در اینجا یادآوری کن برای خودت که با هر چیزی که بجنگی فقط اون رو گسترش میدی در زندگیت. من مثال خودم رو هم زدم و گفتم من تا زمانی که با بیماری جنگیدم، همواره بیماری بر من غلبه میکرد و بیماری گسترش پیدا میکرد و من رو بیشتر تحت فشار و درد و رنج قرار میداد. و دقیقا زمانی بیماری از بین رفت که من دست از جنگیدن برداشتم و کلا رهاش کردم و تمرکزم و توجهم رو معطوف کردم روی مسیر جدیدم و خواسته هام و اهدافم.
برای این که ایمان بیاری به این آگاهی ها من ازت میخوام که بری سرگذشت ملت ها بعد از انقلاب رو مطالعه کنی. برو راجع به وضعیت کشور هایی نظیر لیبی، تونس، ونزوئلا و … بعد از انقلابی که درشون رخ داد مطالعه کن! در این باره انتهای فایل صوتی به همراه مثال توضیح دادم…
چگونه برای جامعه مفید و موثر باشم؟
سوال بعدی که از من پرسیده میشه اینه که چطور میتونیم در چنین شرایطی برای جامعه مفید و موثر باشیم؟ خب جواب من یک چیزه، تو یکی از این ها نباش! یادمه از یک ثروتمند مشهور پرسیدن که بهترین کار برای کمک به فقرا چیه؟ فرد ثروتمند جواب داد: اولین و مهم ترین قدم برای کمک به فقرا اینه که تو خودت یکی از اون ها نباشی! حالا این حکایت تو و جامعه هست دوست گلم. تو میخواهی واقعا مفید و موثر واقع بشی برای هم وطن هات؟ پس تو یکی از اون ها نباش! تو مسیر منحصر به فرد خودت رو پیش بگیر و در مسیر اصلی خودت گام بردار. به همین راحتی.
ثبات در مسیر وقتی که شرایط نامطلوب است | جمع بندی آخر
ختم کلام تو خالق صد در صد زندگیت هستی سوای از این که افراد دیگه در جامعه چطور پیش میرن. سوای از این که حتی خانوادت چطور پیش میرن. هر کسی در این دنیا نتیجه افکار، تصمیمات، احساسات و اعمال و باور های خودش رو دریافت میکنه بی توجه به عوامل و شرایط بیرونی. و این یعنی عدالت بی نقص الهی. پس مسیر تو بی نقصه دوست گلم و مسیر تو مسیر الهیه، مسیر تو مسیر راستی، آگاهی و سعادته. چیزی که مشخص نیست مسیر جامعه هست نه تو. پس از تمام وجود فردیت خودت رو حفظ کن و فارغ ز غوغای جهان تو در مسیر خودت ثابت قدم باش. اگر تو ایمان داشته باشی به مسیرت دیگه اهمیتی نداره که کل دنیا چطور پیش میره چه برسه به یک ملت. توی این مقاله و فایل صوتی به تمام دلایلی که شک و تردید رو در وجودت گسترش میده و این که چرا در چنین شرایطی تو وارد حاشیه میشی پرداختیم. به طور خلاصه میشه گفت، نیاز به تایید و توجه دیگران، ترس از قضاوت، باور نداشتن به مسیر خود، تابع جمع بودن و … از جمله عواملی هستن که در شرایط این چنینی باعث میشن که تو کاملا از مسیر اصلی خودت خارج بشی و بزنی به جاده خاکی! مسیر تو همون چیزیه که ما در دوره جامع عزت نفس گلوف قدم به قدم یادش گرفتیم و همین آموزش هایی هست که در سایت گلوف منتشر شده و میشه. و السلام.
نکته مهم:
دوست گلم، توضیحات مقاله با توضیحات فایل صوتی تفاوت بسیاری داره! پس پیشنهاد میکنم تنها به مقاله یا تنها به فایل صوتی بسنده نکنی و علاوه بر گوش دادن فایل صوتی، مشتاقانه برای مطالعه مقاله ام وقت بزاری و حتما لذت کسب آگاهی از طریق مطالعه رو هم تجربه کنی.
توجه:
محتوای این مقاله و این فایل صوتی برای عموم مردم و همه نیست، و همچنین هیچ اصرار و تاکیدی بر پذیرش این توضیحات نیست. همه ما در جایگاه انسان آزادیم هرطور که میخواهیم پیش بریم و اونطور که فکر میکنیم درسته رفتار کنیم. پس بنده طبق معمول تنها چیزی که بهش باور دارم و ایمان دارم رو توضیح دادم و پذیرش یا عدم پذیرش این توضیحات تنها به عهده شماست و برای بنده تفاوتی نخواهد داشت. همچنین به شدت تاکید میکنم یا فایل صوتی رو به صورت کامل و با دقت گوش کنید، یا اصلا براش وقت نزارید. گوش دادن تنها به بخشی از فایل صوتی، فقط شما رو وارد شک و ابهام بیشتر میکنه و سوالات بیشتری رو در ذهنتون رقم میزنه. پس یا صبورانه به صورت کامل و با دقت فایل رو گوش کن، یا کلا بیخیالش شو. این مسئله در رابطه با مقاله هم کاملا صدق میکنه.
فایل صوتی | مدت زمان: 1 ساعت و 50 دقیقه | حجم فایل: 250 مگابایت
پخش آنلاین:
دانلود فایل صوتی :
[geloofuser]
[/geloofuser]
دوستدار و ارادتمند تو، ابراهیم شجاعی