بهترین مسیر برای خودشناسی
طی سه سال اخیر که وارد حیطه تدریس شدم، اختلال های ذهنی و ضعف های زیادی رو در وجودم کشف کردم! همین امشب که در افکارم غرق شده بودم، داشتم به این فکر می کردم که اگر وارد حیطه تدریس نمی شدم، هرگز این خلاء های درونی آشکار نمی شد و یک عمر در وجود من به طور پنهانی باقی می موندن و من رو کنترل می کردن. یا در بهترین حالت شاید سال ها بعد من به این خلاء ها آگاه می شدم.
همچنین به این فکر کردم که بزرگترین دستاورد مسیر تدریس برای من همین خودشناسی عمیق بود. وقتی بیشتر و موشکافانه تر به رابطه بین مسیر تدریس و خودشناسی فکر کردم، ناگهان به سرم زد که مسیر های گذشته رو هم به خودم یادآوری کنم و ببینم در مسیر کار های قبل هم من به خودشناسی رسیده بودم یا تنها در مسیر تدریس این اتفاق افتاده. وقتی به تک تک مسیر ها و کار های گذشته ام فکر کردم و اون ها رو به یاد خودم آوردم، متوجه شدم قدم به قدمی که در مسیر کشف رسالت برداشته بودم من رو به خودشناسی عمیق تر رسونده بود.
طی ده سال اخیر تا به حال من تمام اختلال های زیر رو در وجودم کشف کردم:
- اختلال OCD (وسواس فکری و عملی)
- کامل گرایی
- اهمال کاری
- سندرم تقلب
- خودسرزنشی
- ترس از قضاوت دیگران
- عزت نفس و اعتماد به نفس پایین
- استرس بی دلیل و دائمی
- قحطی و فقر ذهنی
- اضطراب خوشبختی
- وابستگی به هر چیز و هر کس
- احساس گناه
- و …
باور کن خداشاهده از یه جایی به بعد متوجه شدم من انقدر اختلال روانی دارم که اصلا بیماری جسمیم در مقابلشون هیچه! برخی از این ها خفیف بودن و برخی خیلی شدید، اما خداروشکر با کسب آگاهی و خودآگاهی برخی از این ها رو کاملا از بین بردم و برخی رو هم تا حد چشمگیری خفیف کردم. البته ناگفته نماند، در کنار کشف این خلاء های درونی، به تعداد خیلی زیادی توانایی و نقاط قوت هم پی بردم و درواقع خودشناسی از هر دو جهت برای من رقم خورد.
اگر بخوام در رابطه با آشکار شدن این ها بیشتر صحبت کنم، خب باید بگم هرکدوم از این ها در یک مسیر از زندگی برای من نمایان شدن. یعنی در مسیر کشف رسالت، هر بار که من تغییر مسیر می دادم، همزمان چند نقطه قوت و چند نقطه ضعف در وجود من آشکار می شد! مثلا زمانی که در بازار بودم به تعدادی از این ها پی بردم و زمانی که از بازار خارج و وارد حیطه تدریس شدم ناگهان با چند نقطه ضعف و نقطه قوت جدید رو به رو شدم. اگر دقت کنی تمام این روندی که گفتم در مسیر کشف رسالت رقم خورد.
این توضیحات رو دادم که بگم اگر واقعا به دنبال خودشناسی هستی، پس پرقدرت و مشتاقانه در مسیر کشف رسالت گام بردار. در رابطه با کشف رسالت که من در دوره عزت نفس گلوف، طی 5 ساعت به صفر تا صد این مبحث پرداختم. همچنین در سایت آکادمی گلوف هم آموزش های بی نظیری در رابطه با کشف رسالت برات منتشر شده که از هردوی این ها می تونی استفاده کنی تا بیوفتی در مسیر کشف رسالت.
خب همونطور که گفتم، حالا بعد از ده سال من تازه دیشب به این آگاهی رسیدم که بهترین راه برای خودشناسی، قدم نهادن در مسیر کشف رسالت هست. مردم فکر می کنن اگر به دنبال رسالت خودشون بگردن وقتشون تلف میشه و فکر می کنن مستقیما باید بیوفتن در مسیر رسالتشون. درحالی که این تفکر کاملا غلطه و من در دوره عزت نفس هم گفتم، مسیر کشف رسالت دقیقا به اندازه مسیر خوده رسالت مهمه. چرا؟ چون تو رو به خودشناسی عمیق می رسونه. آدمی که به خودشناسی کافی نرسیده باشه پس بدون شک در مسیر رسالتش هرگز حرفی برای گفتن نداره. ما در قدم اول باید هرچیزی که لازمه رو برداریم و با دست پر و مجهز وارد مسیر رسالت بشیم. یکی از این لازمه ها همین خودشناسی هست که تو در مسیر کشف رسالت بهش دست پیدا می کنی.
باور کن اگر من گام به گام تمام قدم های کشف رسالت رو بر نمی داشتم، هرررررگز به این حد از خودشناسی نمی رسیدم. همین حالا که در حال نگارش این دلنوشته هستم، من به کلی نقطه ضعف و نقطه قوت در وجودم پی بردمه. شاید اگر مسیر کشف رسالت رو سپری نمی کردم، به پنج درصد از این خودشناسی ام نمی رسیدم. پس اگر به دنبال بهترین راه برای خودشناسی می گردی، من از تمام وجودم بهت میگم که در مسیر کشف رسالت قدم بزن. هر کاری که تو واردش میشی اما در نهایت متوجه میشی رسالتت نیست، اون کار شاید رسالتت نبوده، اما تو رو به شناخت عمیق تری نسبت به خودت می رسونه و هر مسیر، کشفیات مختص خودش رو برات به ارمغان میاره.
من در مقاله خودشناسی چیست، به طور موشکافانه به تعریف خودشناسی پرداختم و اونجا ما یاد گرفتیم که شناخت نقاط قوت و نقاط ضعف، یکی از مراحل اصلی خودشناسی هست. پس آگاه باش که بهترین راه برای رسیدن به این خودشناسی، مسیر کشف رسالت هست. لذا به جای این که از طی کردن این مسیر فرار کنی، این رو درک کن که مسیر کشف رسالت به اندازه خود رسالت مهمه. این جمله رو هم برای بار دوم گفتم چون خیلی مهمه!
برات آرزوی بهترین ها رو دارم،
دوستدار و ارادتمند تو، ابراهیم شجاعی