آکادمی گلوفتلنگرعزت نفسقوانین جهان آفرینش

تصمیم گیری با قلب یا عقل، کدام یک …؟

پارسال مصاحبه دختری رو خوندم که توسط یک فرد روانی هشت سال به بردگی گرفته شده بود و لحظه به لحظه هشت سال رو با درد و رنج روحی و روانی و حتی جسمانی سپری کرد! ماجرا کاملا واقعیه و تقریبا طرفای بیست سال پیش رخ داده. جالبه بدونی تا به الآن که من دارم این متن رو می نویسم اون فرد روانی هنوزم زنده هست و از بیست سال پیش تا به الآن در زندان به سر می بره.

داستان از این قراره که این دختر در یک خیابان اصلی از یک شهر، میخواد تاکسی بگیره تا بره به سمت شهر خودشون، و یک ماشین با راننده آقای ظاهرا متشخص به همراه زن و بچه جلوی پاش می ایسته. بعد از مکالمه ای کوتاه میفهمه که این آقا به همراه خانوادش دقیقا میخواد به همون مقصدی بره که مد نظرشه. لذا از اون جایی که زن و بچه توی ماشین بوده و خوده آقا هم کاملا متشخص به نظر می رسید، در نهایت دختر اعتماد می کنه و سوار میشه تا همراهشون بره.

تصمیم گیری با قلب یا عقل

در مسیر کنار یک رستوران و فروشگاه بین راهی میزنن کنار تا کمی استراحت کنن و هوایی تازه کنن. به همین جهت دختر هم اونجا میره توی یک سرویس بهداشتی، خودش توی مصاحبه در حالی که بغض کرده بود و اشک از گوشه چشمش میومد گفت: اونجا بعد از شستن دست و صورتم، یک ندای بلند و شفافی از قلبم بهم گفت “دیگه به سمت ماشین برنگرد!!!

همچنین در همون لحظه سریعا ذهنم گفت نه بابا مشکلی نیست، اون فقط یک فرد عادی و متشخصه که به همراه خانوادش مثل خودت داره میره فلان شهر، پس بد به دلت راه نده. خلاصه پارادوکس و درگیری بین منطق ذهنی و ندای قلب در من شکل گرفت و اونجا من باید خیلی سریع به یکی اعتماد می کردم، و در حالی که دلم فریاد میزد که دیگه به سمت اون ماشین برنگرد، اما من در نهایت به منطق ذهنم اعتماد کردم و برگشتم توی ماشین و همونجا بود که من خودم با پای خودم به کام اون شرایط فاجعه بار رفتم.

دختر نمی دونست که اون آقا به همراه زنش هردو بیماران روانی هستند و قراره هشت سال در کنار این ها رنج و عذاب بکشه. متحمل شدن آزار و اذیت های روحی روانی، جسمانی و حتی آزار جنسی، از جمله دستاورد های عدم اعتماد به قلب بود!

خلاصه بعد از هشت سال بدبختی، دختر موفق به فرار شد و در نهایت هم زن و مرد روانی دستگیر و به 22 سال حبس محکوم شدند. جالبه بدونی که امسال، یعنی سال 2023 هم حبس این مرد روانی تمام میشه و با این تفاسیر مجددا آزاد میشه. تصور این که قراره مجددا یک آدم روانی به جامعه برگرده هم تاسف بار و نگران کننده هست. به هر حال امیدوارم آمریکا قوانین درست و حسابی برای این مسائل اینچنینی داشته باشه که به راحتی این جور آدما مجددا به جامعه برنگردن.

دختر تنها

خب، بهتره از بحث اصلی دور نشیم …

این دختر داستان ما، بعد از پشت سر گذاشتن یک پروسه روان درمانی طولانی مدت، بعد از سال ها در مصاحبه اش گفت: “بزرگ ترین حسرت زندگیم که تا آخر عمر همراهمه، اعتماد نکردن به ندای قلبم در اون سرویس بهداشتی بود”. جالبه که می گفت: موقعی که توی اون سرویس بهداشتی بین راهی، درگیری بین ذهن و قلبم شکل گرفت، قلب فقط پیام رو تکرار می کرد و فقط میگفت: “دیگه سوار ماشین نشو و به سمت ماشین بر نگرد”. اما ذهن برای قانع کردنم کلی منطق میاورد. مثلا میگفت: بابا خیالت راحت، طرف زن و بچه باهاشه و درضمن اگه با همین ها نری دیگه ماشین گیرت نمیاد! برای همین در نهایت من از روی همین ترس منطق های ذهنم رو پذیرفتم و برگشتم سوار ماشین شدم.

پی نوشت: ببین دوست گلم، تو باید این رو بدونی که قلب، دلیل و برهان و منطق برات نمیاره. اون فقط حامل پیامی از جانب منبع هدایته و قلب وظیفه ای نداره که تو رو برای پذیرفتن پیغام متقاعد کنه! درواقع قلب مثل یک آلارم فقط پیام رو تکرار میکنه. همین … اما برعکس، ذهن استاده بازی با افکار و منطق هاست.

حالا ایمان واقعی یعنی چی؟ یعنی در چنین شرایطی تو بی توجه به نجواها و منطق های ذهنی، فقط چشم بسته از ندای قلبت پیروی کنی. هرچقدر اعتماد به هدایت الهی و اعتماد به قلبت بیشتر باشه، تو راحت تر اینطوری پیش میری. به بیانی ساده تر، چیزی که باعث میشه در این شرایط تو به ذهنت اعتماد کنی، شک و تردید نسبت به قلب و منبع هدایته! ذهن با توجه به تجربیات گذشته و برنامه ها و باور هایی که داره، محاسباتی رو انجام میده و در نهایت شروع می کنه به حرف زدن. اما قلب از خودش حرف نمیزنه! اون فقط منتقل کننده الهامه از جانب منبع آگاهی. همون چیزی که خیلی ها بهش میگن حس ششم.

فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا

سپس شر و خیرش را به او الهام کرد / شمس، آیه 8

خداوند راجع به الهام به انسان، توی قرآن اشاره کرده و این نوع الهامات به آدم کمک می کنه که اکتشافات بزرگی رو رقم بزنه و یا حتی انسان رو از یک خطر جدی نجات بده. در ادامه توضیحات رو با آیات 43 و 44 سوره فرقان به پایان می رسونم.

أَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَٰهَهُ هَوَاهُ أَفَأَنْتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكِيلًا (43)

ای پیامبر، آیا دیدی کسی را که هوای نفس خودش را خدای خویش گرفت؟ پس آیا تو می خواهی وکیل او باشی؟ (43)

أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ ۚ إِنْ هُمْ إِلَّا كَالْأَنْعَامِ ۖ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلًا(44)

آیا فکر می کنی که اکثر آن ها می شنوند یا می اندیشند؟ آن ها نیستند مگر چهارپایانی بلکه راهشان گمراه تر از چهارپایان است. (44)

در این دو آیه خداوند این گروه رو گمراه خطاب کرده و دلیل گمراهیشون رو هم علم خودشون خونده. درواقع میگه چون عالم شدن، دیگه فکر کردن علم و دانش خودشون به تنهایی میتونه اون ها رو به سرمنزل مقصود برسونه. برای همین دیگه گوشی برای شنیدن نداشتن و خودشون رو عاقل شمردن و بی نیاز از سمت خدا دونستن.

گوش دادن به حرف دل یا عقل | کلام آخر

آدم همواره و به طور مستمر در حال دریافت هدایت ها از جانب منبع آگاهی بوده و هست و خواهد بود. اما این بستگی به خودش داره که چقدر به این الهامات اعتماد می کنه و بین قلب و ذهن به کدوم بیشتر بها میده. خب کاملا واضح و مشخصه که 97 درصد از افراد در دنیا ترجیح میدن به علم و دانش و ذهن خودشون متکی باشن و هیچوقت به قلبشون بها نمیدن. تنها افراد معدودی هستن که با اعتماد به نداهای قلب باعث میشن که قلبشون شکوفا بشه و شهود و الهامات رو با قدرت بیشتری دریافت کنن. همونطور که شما با بها دادن به ذهنتون در نهایت ذهنی پر سر و صدا و نجواگر رو خواهید داشت. طبیعتا با بها دادن به قلب و اعتماد کردن بهش، در نهایت قلبی باز و شکوفا رو خواهید داشت که به طور شفاف و واضح الهامات و نداهای منبع رو به شما منتقل می کنه. من در کتاب “قرآن از دریچه حقیقت” که در دوره جامع عزت نفس منتشر شده به طور کامل و مفصل به این مسئله پرداختم و اونجا شما به طور کامل با داستان الهامات و شهود آشنا میشی.

دوستدار و ارادتمند تو، ابراهیم شجاعی

ابراهیم شجاعی

موسس و مدیر مسئول آکادمی گلوف

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا