کنترل افکار منفی، یکی از توانایی های خیلی مهم هست که ما باید اون رو یاد بگیریم و درواقع باید بر افکار ذهن خودمون مسلط باشیم. چرا که اگر این قدرت رو نداشته باشیم، در نهایت افسار ذهن کاملا از دست ما خارج شده و بدترین شرایط روحی و روانی رو تجربه خواهیم کرد. حتی به جرعت میشه گفت که اگر ما این توانایی رو نداشته باشیم و افسار ذهنمون رو کاملا در دست نگیریم، علاوه بر شرایط روحی و روانی رنج آور، بدون شک شرایط نامناسبی رو در زندگی هم تجربه خواهیم کرد. پس اگر که تو الآن درگیر افکار منفی هستی، بهت پیشنهاد می کنم که صبورانه و مشتاقانه تا انتهای این مقاله همراه من باشی.
کنترل افکار منفی
ببین دوست گلم، برای کنترل افکار منفی، در قدم اول ما باید با شیوه عملکرد ذهن خودمون آشنا بشیم. این واقعا انتظاری بیخوره که ما فکر می کنیم بدون شناخت ذهن، می تونیم کنترلش کنیم! پس در قدم اول باید تو به شیوه عملکرد ذهنت آگاه بشی تا بعد بتونی در راستای کنترل افکار منفی اقدام کنی. مغز پیچیده ترین عضو بدن ما محسوب میشه و طبیعتا قرار هم نیست ما در حد یک دانشمند یا متخصص، تمام و کمال با مغز و ذهن آشنا بشیم.
هرچند که من توی دوره جامع عزت نفس در جلسات کنترل ذهن، به طور تخصصی به این ماجرا پرداختم و اونجا تو با داستان افکار، باورها، احساسات و شیوه عملکرد ذهن و … کاملا آشنا میشی. اما در این مقاله قراره فقط در حدی با شیوه عملکرد ذهن آشنا بشیم که بعدش بتونیم حداقل افکار رو خودمون انتخاب کنیم، نه این که افکار همینطوری بی سر و ته و بی اطلاع وارد ذهنمون بشن و برای خودشون تا مدت ها توی ذهن ما بچرخن. متوجه هستی چی میگم؟
نحوه عملکرد ذهن
بسیار خب، در گام اول تو باید بدونی ذهن ما دقیقا سه پروسه فعالیتی داره:
- دریافت ورودی ها
- پردازش ورودی ها
- ارائه خروجی
اگر با کامیوتر آشنایی داشته باشی متوجه میشی که نحوه فعالیت ذهن ما و کامپیوتر های امروزی دقیقا مشابه هم هستند. کامپیوتر هم از ما ورودی ها رو دریافت می کنه، سپس اون رو پردازش می کنه و در قدم آخر یک خروجی مطابق با ورودی دریافت شده به ما ارائه میده. خب این دقیقا داستان ذهن ما هم هست. حالا سوالی که پیش میاد اینه که ورودی ها، پردازش ها و خروجی ها در ذهن دقیقا چی هستند؟
- ورودی >>> دیده ها و شنیده ها
- پردازش >>> تحلیل و بررسی و افکار
- خروجی >>> احساسات، رفتار، تصمیم ها و اعمال
متن بالا رو با دقت و مجددا اگر بخونی اون وقت متوجه میشی که چرا طوفانی از افکار منفی توی سرت در جریانه! در مقاله “رفع افکار منفی با 2 راهکار ساده” ما یاد گرفتیم که یکی از دلایل افکار منفی اینه که ما ورودی های ذهن رو کنترل نمی کنیم. به بیانی ساده تر، ما به جای “نوش دارو بعد از مرگ سهراب”، باید “پیشگیری” رو لحاظ کنیم. لذا حتما برای این مقاله هم وقت بزار تا یاد بگیری با آموزش های اون مقاله هم کلا سطح افکار منفی رو به پایین ترین حد ممکن برسونی.
اما در این مقاله که بحث ما چیز دیگست، بحث ما اینجا رفع افکار منفی نیست. اینجا ما قراره کنترل افکار منفی رو یاد بگیریم. یعنی چی؟ یعنی حالا که دیگه ورودی های نامناسب به ذهن داده شده و جریانات فکری شکل گرفته، ما می خواهیم در راستای کنترل و مهار کردن این افکار منفی، اقدامات لازمه رو انجام بدیم. تا اینجا هم که متوجه شدیم عملکرد ذهن به چه صورته.
و برای لب کلام این بخش، باید این رو هم بدونی که طبع و ذات ذهن به اینصورته که همیشه تمایل داره به منفی ترین ها! یعنی دو حالت بیشتر وجود نداره. یا تو کنترل ذهن رو خودت در دست می گیری و مطابق با شرایطی که می خواهی هدایتش می کنی، یا ذهن افسار پاره می کنه و با توجه به ذاتی که داره تو رو میبره به سمت منفی ترین افکار، احساسات و شرایط.
نحوه کنترل افکار منفی
بسیار خب، حالا برای شروع من ازت میخوام تو یک کاری رو انجام ندی، ازت میخوام که به یک گربه فکر نکنی!، تمام سعی ات رو بکن که اصلا الآن گربه ای توی ذهنت نباشه و تحت هیچ شرایطی به گربه فکر نکن. ای بابا! هنوزم که داری فکر می کنی. سعی کن دیگه به گربه فکر نکنی و اصلا کلا بیخیال گربه شو! ای خدا هرچی من بگم بی فایدست، پس بی خیالش.
دیدی رفیق جان؟ تو تا قبل از خوندن این متن اصلا به گربه فکر نمی کردی، اما به محض این که من گفتم به گربه فکر نکن، تصویر گربه در ذهن تو نقش بست. تازه هرچی من اسرار می کردم که سعی کن دیگه بهش فکر نکنی، تعداد گربه ها در ذهنت بیشتر هم شد! باور کن اگر یکم دیگه تاکید می کردم که بیشتر تلاش کنی برای فکر نکردن به گربه، اونوقت یک گله گربه توی سرت راه میوفتاد.
میدونی با انجام دادن این تست می خواستم چی بهت بگم؟ میخوام این رو بگم که آدم ها فکر می کنن برای خلاص شدن از دست افکار منفی باید تلاش کنن و یا باید از تمام وجود با این افکار منفی بجنگن. وقتی صحبت از کنترل افکار منفی میشه، ما فکر می کنیم باید قد علم کنیم در برابر تک تک افکار منفی و به نبرد با این افکار بایستیم و یا از تمااااام وجود سعی و تلاش کنیم تا از شر افکار منفی خلاص بشیم. در حالی که اصلا از این خبرا نیست …
این روند کاملا غلطه و حتی برعکس نتیجه میده! و باید خدمتت عرض کنم همین که تو تصمیم می گیری برای کنترل افکار منفی شروع به جنگیدن کنی، اتفاقا نه تنها این افکار کمتر نمیشن بلکه با سرعت بیشتر در ذهنت گسترش پیدا می کنن. برای این که وقتی تو با چیزی می جنگی، درواقع تمام توجه و تمرکزت رو گذاشتی روی اون مسئله. خب یک قانونی که وجود داره اینه که توجه و تمرکز ما روی هرچیزی باشه اون در زندگیمون گسترش پیدا می کنه و طبیعتا این از ماجرای افکار منفی مستثنی نیست. یعنی میشه همون حکایت فکر نکردن به گربه! من اون تست رو بهت گفتم انجام بدی تا دقیقا متوجه منظورم بشی.
پس تو نمیتونی به ذهن بگی این کار رو نکن یا به این مسئله فکر نکن. قرار نیست با تک تک افکار منفی توی ذهنت هم بجنگی، چون این روند نه تنها نتیجه نداره بلکه افکار منفی رو صد برابر می کنه و همچنین ذهنت رو هم میندازه روی لج بازی. همچنین تو باید این رو درک کنی که قرار نیست تمام انرژی تو صرف مهار کردن افکار منفی بشه. اصلا مگر تو چقدر انرژی داری که میخوای دائما با افکار منفی بجنگی؟! پس با توجه به این که جنگیدن با افکار منفی و تلاش در این راستا، باعث میشه که تمام توجه و تمرکز ما روی اون افکار معطوف بشه، و همچنین توجه به هرچیزی باعث گسترش اون میشه، لذا طبیعتا ما باید نه تنها دست از جنگیدن با افکار منفی برداریم، بلکه حتی باید توجه و تمرکزمون رو هم از افکار منفی بگیریم.
حالا پس باید چکار کنیم؟ یعنی بهترین راهکار برای کنترل افکار منفی چیه؟
خب در قدم اول که تو باید افکار منفی رو به خودت برچسب نزنی، یعنی باید این رو درک کنی که اون ها فقط فکر هستن. نه چیزی کمتر و نه چیزی بیشتر. افکار فقط یک مشت تصویر های ذهنی هستن که ساخته و پرداخته ذهن سرکش تو هستن. در قدم دوم، حالا باید در جایگاه ناظر فقط به این افکار نگاه کنی و رهاشون کنی برن پی کارشون! میدونی چی میگم؟ ببین عزیز دلم، مسئله اینجاست که گاهی ذهن فقط یک فکر منفی رو برای ما به ارمغان میاره، اما ما خودمون ول کن ماجرا نیستیم و دُمِ همون یه دونه فکر رو می گیریم و انقدر بهش بها میدیم و بهش فکر می کنیم که تبدیل میشه به هزار فکر منفی. پس دارم راجع به این مسئله صحبت می کنم و برای همینه که میگم از این لحظه به بعد تو تنها باید نظاره گر افکار باشی و اگر یک فکر منفی اومد، ببینش و یه دست هم براش تکون بده و بگو حالا برو پی کارت.
بعد از برداشتن دو قدم بالا، برای قدم سوم باید ذهنت رو ببندی به ورودی های مثبت تا روند پردازش و خروجی ذهنت هم در نهایت مثبت بشه. در این رابطه هم که گفتم برو توی سایت آکادمی گلوف مقاله “رفع افکار منفی” رو مطالعه کن. وقتی که یاد بگیری دیگه راه نیوفتی به دنبال هر فکر منفی، و همچنین ورودی های مثبت رو به خورد ذهنت بدی، همچنین کانون توجه و تمرکزت رو معطوف کنی روی چیز هایی و افکاری که دوست داری، اونوقت می بینی که ذهنت به مرور رام تر شده و افسارش کاملا به دست تو میاد. و در نهایت تو تصمیم می گیری که چه فکری داشته باشی و چه فکری نداشته باشی.
کنترل افکار منفی با یک راهکار عالی | کلام آخر
صادقانه اگر بخوام بگم، یاد گرفتن راهکارهای کنترل افکار منفی و یادگیری کنترل ذهن به تنهایی کافی نیست. واقعا باید برای تمرین کردن وقت و انرژی بزاری تا به مرور، هم تو یاد بگیری که کانون توجهت رو کنترل کنی و هم ذهنت تربیت بشه. به عنوان مثال، آموزش های همین مقاله رو خوده من به شخصه نزدیک به ده ساله تا به الآن دارم در زندگیم پیاده می کنم و به جرعت می تونم بگم تسلطی که الآن روی ذهنم دارم قطعا نسبت به چند سال پیش زمین تا آسمون فرق داره. چون طی این چند سال دائما من در حال تمرین و تکرار و ممارست بودم و از الآن به بعد هم قطعا همواره مسلط تر و حرفه ای تر میشم. پس قرار نیست همین امروز تو کااااملا افسار ذهنت رو دستت بگیری و ذهنتم بگه چشم عزیزم از این به بعد اصلا از افکار منفی خبری نیست! درواقع روز به روز قدم به قدم و به مرور هرچقدر که تو برای عمل کردن به این آگاهی ها وقت و انرژی میزاری، طبیعتا به همون مقدار هم تغییرات رو در وجودت می بینی.
دوستدار و ارادتمند تو، ابراهیم شجاعی
