آکادمی گلوفاعتماد به نفسخودشناسیعزت نفس

چطور خود را با دیگران مقایسه نکنیم؟

مقایسه خود با دیگران، یکی دیگه از رفتار های سمی هست که در طولانی مدت آسیب های شدیدی رو به عزت نفس و اعتماد به نفس ما وارد می کنه. من همواره در آموزش ها گفتم که در کنار تلاش برای افزایش عزت نفس، ما باید از این الماس درونی محافظت هم بکنیم. یعنی حفظ عزت نفس به مراتب مهم تر از ارتقاء اون خواهد بود. لذا ما باید مخرب های عزت نفس رو شناسایی کنیم و وجودمون رو از این مخرب ها پاک کنیم. خب برای مثال: عادت های بد، خودسرزنشی و خودخوری، مقایسه خود با دیگران، عدم ابراز احساسات و … رو میشه به عنوان مخرب های عزت نفس مد نظر گرفت.

در آموزش های سایت آکادمی گِلوف، ما به مخرب های دیگه پرداختیم و قطعا در ادامه هم خواهیم پرداخت. اما در این مقاله، همونطور که از عنوانش پیداست، قراره به مقایسه خود با دیگران بپردازیم. برای شروع به جرعت می تونم بگم این رفتار نه تنها مخرب و مضر هست، بلکه کاملا چیپ و بی معنی هم هست! یعنی بی معنی ترین رفتاری که میشه ما داشته باشیم همینه که خودمون رو با دیگران مقایسه کنیم. حالا از هر نظر …

علت مقایسه خود با دیگران چیست

صادقانه اگر بخواهیم به مسئله نگاه کنیم، ما هیچوقت خودمون رو مقایسه نمی کنیم تا خودمون رو ببریم بالاتر، بلکه خودمون رو میزاریم کنار یک آدم دیگه و تا جایی که بتونیم خودمون رو سرکوب و خوار و خفیف می کنیم و درعوض طرف مقابل رو می بریم بالا. به بیان ساده تر، ما مقایسه خود با دیگران رو به جهت خودتخریبی انجام میدیم! اصلا هدف ما از مقایسه کردن همینه! لذا اگر این رفتار مخرب و بی معنی رو ریشه یابی کنیم، کاملا متوجه میشیم که همین رفتار ناشی از کمبود عزت نفس خواهد بود. پایین بودن اعتماد به نفس و عزت نفس باعث میشه که ما دست به چنین رفتار های مخربی بزنیم.

پس اگر چرایی مسئله رو موشکافی کنیم می بینیم که واقعا هیچ دلیلی وجود نداره برای مقایسه خود با دیگران، تنها ضعف در اعتماد به نفس و عزت نفس باعث چنین رفتار هایی میشه. آدمی که عزت نفس پایینی داره حتی به خودش هم رحم نمی کنه و حتی خودزنی هم می کنه. بعنوان مثال من در بحث خودسرزنشی افرادی رو در مشاوره ها داشتم که طرف رسما خودش رو تنبیه بدنی می کرده! یعنی علاوه بر خودسرزنشی، حتی میزنه توی سر و صورت خودش و فحش و ناسزا می داده به خودش.

پس عزت نفس پایین ما رو به جایی می رسونه که حتی به خودمون هم رحم نکنیم و از همه نظر شروع به خود تخریبی کنیم. آدمی که اینطوره، به هر صورت به دنبال موقعیت میگرده برای این که بتونه خودش رو تخریب کنه! پس ابزارش مهم نیست. اون ابزار میتونه خودسرزنشی باشه یا مقایسه خود با دیگران. در ادامه به این می پردازیم که چرا باید کلا از مقایسه خود با دیگران دست بکشیم. تمام دلایل رو برات میارم تا آگاه بشی که واقعا این رفتار چه کار بی معنی، مخرب و حتی نابود کننده هست.

چطور خود را با دیگران مقایسه نکنیم؟

وقتی داستان زندگی رو به عنوان یک مسابقه مد نظر بگیریم، اونوقت تمام دغدغه ما میشه مقایسه خود با دیگران. وقتی به معنای حقیقی وجودمون پی نبریم و ارزش های خودمون رو بر پایه و اساسی کاملا غلط بنا کنیم، اونوقت تمام فکر و ذکر ما این میشه که کی از ما بهتره و یا ما از کی بهتریم! برای همین من میگم بهتره از یه جایی به بعد کلا ترمز این سبک زندگی رو بکشیم و آزاد و رها به این مسائل مهم فکر کنیم. این که زندگی چیه؟ من چرا اینجا هستم؟ و اصلا ارزش های واقعی من رو چه چیز هایی تعیین میکنه؟

مقایسه کردن خود با دیگران

زندگی مسابقه نیست

در گام اول بهتره ما به این درک برسیم که زندگی مسابقه نیست! زندگی در این دنیای مادی و گذرا تنها بخشی از تکامل ماست در دنیای ابدی. ما اینجا نیومدیم تا با دیگران مسابقه بدیم. داستان این زندگی، تنها داستان تکامل هست و در مسیر تکامل ما به ارزش های اصلی خود پی می بریم و حتی این ارزش ها رو گسترش میدیم. اما کسی که به این درک نرسیده باشه، به جای این که در مسیر تکامل خودش گام برداره و تمرکزش بر روی رشد و پیشرفت خودش باشه، فقط دست روی دست میزاره و مینشینه به دیگران خیره میشه و دائم خودش رو با دیگران مقایسه میکنه.

کسی که دائم در حال مقایسه خود با دیگران هست، فکر میکنه تا آخر عمر در همین جایگاه میمونه. میدونی چرا؟ چون اصلا به قدرت های درونی خودش پی نبرده و نفهمیده که قدرت تغییر داره. یعنی حتی اگر فرض رو بر این بگیریم که ما در شرایط و جایگاه نامناسبی ام هستیم، خب اوکی، ما این توانایی رو داریم که تغییرش بدیم. ما این قدرت رو داریم که در مسیر خواسته ها و شرایط مطلوب گام برداریم و بهشون برسیم. اما کسی که دائم درحال مقایسه خود با دیگران هست، به تنها چیزی که توجه نمیکنه همینه. اون تمام دغدغه اش اینه که الآن من کجا هستم و دیگران کجا هستن.

خب ما متوجه شدیم که زندگی مسابقه نیست، بسیار خب، اما اگر مسابقه نیست پس چیه؟ اصلا تکامل یعنی چی؟ ببین دوست گلم، خدا اگر می خواست تو شبیه به یکی دیگه باشی که تو رو به این دنیا نمیاورد. هر آدمی منحصر به فرده و هر آدمی در جایگاه خودش باید مسیر تکامل مختص به خودش رو طی کنه. تو اینجایی تا هم از نظر روحی و روانی و هم از نظر شخصیتی و هم از نظر جایگاه رشد کنی و تکاملت رو طی کنی. اما باید این رو بفهمی که تو مسیر کاملا مختص به خودت رو داری و قرار نیست ذره ای شبیه به دیگران باشی.

از زمانی که با یک بیماری عجیب و غریب متولد شدم، تمام دغدغم همین بود که چرا من اینطور آفریده شدم و چرا درحالی که بقیه سالم هستن، من غرق در درد و رنج جسمانی ام. اصلا مگر خدا با من خصومتی داشته؟! یا اصلا واقعا وجود من در این دنیا به دردی هم میخوره؟ واقعا چرا؟ زمانی که سرم پر بود از این سوالات، دائما خودم رو هم با دیگران مقایسه می کردم. از بچه های فامیل گرفته تا حتی افراد غریبه …

در بخش بیوگرافی توضیحات کامل رو دادم اگر دوست داشتی حتما برو و مطالعه کن.

لب کلام، از یه جایی به بعد فهمیدم که اصلا شرایط من مهم نیست. مهم نیست اگر از نظر جسمانی درب و داغونم، مهم نیست اگر بیماری حتی چهره و ظاهرم رو هم ازم گرفته، مهم نیست اگر الآن کوهی درد و رنج روی دوشم سنگینی میکنه. مهم نیست اگر پول ندارم یا یک آدم منزوی هستم و افسردگی دارم. این رو فهمیدم با تمام این شرایط، چیزی که مهمه اینه که قطعا این جهان یک ابراهیم شجاعی نیاز داشته که من رو به این دنیا آورده. یک ابراهیم شجاعی که مسیر خودش رو داره، رسالت خودش رو داره و در جایگاه خودش میتونه به تکامل این دنیا کمک کنه. و از اونجا به بعد دیگه داستان زندگی من دگرگون شد و من به معنای واقعی یک انقلاب در زندگیم و شخصیتم به راه انداختم. همونطور که گفتم در بیوگرافی توضیحات رو ارائه دادم. حتما مطالعه کن چون بهت قول میدم برات موثر خواهد بود.

خب، از وقتی فهمیدم من در جایگاه خودم واااااقعا منحصر به فرد هستم و در جایگاه خودم باید مسیر خودم رو طی کنم. و از وقتی فهمیدم من توانایی رقم زدن بزرگترین تغییرات رو دارم و می تونم به سمت خواسته هام گام بردارم. دیگه داستان برای من کلا عوض شد. از اون لحظه به بعد دیگه مقایسه خود با دیگران برای من معنایی نداشت و تمام توجه و تمرکزم رفت روی ساخت و ساز و ایجاد تغییرات. و طی این چند سال در این مسیر تکامل، نه تنها به کلی ارزش های حقیقی درونم اشراف پیدا کردم بلکه اون ها رو گسترش هم دادم.

پس زندگی مسابقه نیست و تو ام اینجا نیستی تا شبیه به شخص دیگری باشی. تو اینجایی چون حضور تو، نیاز این جهان بوده. به والله قسم این حرف ها فلسفی یا انگیزشی نیست. این ها رو من با زندگیم اثبات کردم و کاملا مستنده! پس اگر تو همچنان مصممی که خودتخریبی کنی حرفی نیست، اما تک تک این کلمات از سلول سلول وجود من داره برای تو نوشته میشه و حقیقت محضه.

به نظرت خنده دار نیست اگر مثلا همایون شجریان (خواننده سنتی) خودش رو با هادی چوپان (قهرمان بدنسازی) مقایسه کنه؟ مثلا فکرش رو کن همایون بگه عی بابا  آواز خوندن هم چیزی نیست. مهم اینه آدم هیکل خوبی داشته باشه که من ندارم!!! یا مثلا هادی چوپان بگه آخه بدنسازی ام شد کار؟ آدم باید صداش خوب باشه!!! به نظرت مسخره نیست؟ ولی تو می بینی این افراد موفق و محبوب، هرکدوم به این باور رسیدن که جایگاه، رسالت و مسیر خودشون رو دارن و به جای مقایسه خود با دیگران، تمام توجهشون روی رشد و تکامل معطوف بوده و هست.

حکایت این مقایسه خود با دیگران، حکایتِ مقایسه سیب و پرتقاله! مثل اینه که بگی سیب بهتره یا پرتقال؟ موز بهتره یا نارنگی؟ نارگیل بهتره یا انار؟! واقعا مسخرست. برای همینه که میگم این رفتار نه تنها بی خوده بلکه بی معنی ام هست. سیب جایگاه و خواص خودش رو داره، پرتقال هم همینطور. فلان مدرس عزت نفس جایگاه خودش رو داره، ابراهیم شجاعی ام همینطور.

حالا چرا ما اصلا در این حد مسخره به مقایسه خود با دیگران می پردازیم؟ در ادامه بهت میگم …

فصل پاییز

هیچکس کامل نیست، پس کامل گرا نباش

داستان این نوع مقایسه خود با دیگران از اونجایی شروع میشه که ما تصور می کنیم باید کامل باشیم. یا فکر می کنیم مرغ همسایه غازه! ما به این درک نرسیدیم که در این دنیای مادی، چیزی به نام کامل وجود نداره. چرا؟ خب برای این که همطور که گفتم این زندگی بخشی از مسیر تکامله و ما از بدو تولد تا لحظه مرگ میتونیم رشد کنیم و بهتر بشیم. اما کسی که دائما در حال مقایسه خود با دیگران هست این رو درک نکرده و توهم میزنه که بقیه کامل هستن اما خودش پر از ضعفه.

آدمی که دائم خودش رو با دیگران مقایسه می کنه، تنها نقاط قوت افراد رو می بینه و از طرفی دیگه به طرز بی رحمانه ای تمام توجهش رو معطوف کرده روی نقاط ضعف خودش. پس ما باید در این بخش از مقاله به این آگاهی ام برسیم که چیزی به نام کامل بودن معنایی نداره. همون آدمی هم که فکر میکنی بی نقصه، اتفاقا ضعف هایی داره. چه ضعف های شخصیتی و چه ضعف هایی از نظر توانایی. اما احتمالا انقدر رشد کرده و موفق شده که دیگه نقاط ضعفش به چشم نمیاد.

مثلا یکی از افراد که الگوی من بوده و هست، بروسلی هست. در ابتدا من تمام تصورم بر این بود که این فرد کامل و بی نقصه، اما با تحقیق و بررسی بیشتر فهمیدم که ایشون به شدت از آب می ترسیده و شنا بلد نبوده! تازه رانندگی هم بلد نبوده و … پس ما باید از زاویه ای واقع گرایانه به دیگران و خودمون نگاه کنیم. هر آدمی ضعف هایی داره و نقاط قوتی. کسی که در مسیر تکامل به آگاهی رسیده باشه خیلی خوب میدونه که باید نقاط قوتش رو گسترش بده و نقاط ضعفش رو هم بهبود ببخشه. اصلا ما چیزی به نام نقاط ضعف نداریم و بهتره که بگیم “نقاط قابل رشد”.

اونقدر که نقاط قابل رشد به تو خدمت می کنن، نقاط قوت بهت نمیکنن! این رو زمانی می فهمی که به عزت نفس بالایی برسی و به قدرت درونیت پی ببری. پس به پذیرش برس نسبت به تمام نقاط قوت و نقاط قابل رشد خودت، و به جای این که به طرز بی رحمانه خودت رو با بقیه مقایسه کنی، از هردوی این ها اهرمی بساز برای رشد و تکامل.

به احتمال زیاد این سوال برات پیش بیاد که من چطور نقاط ضعف و نقاط قوت خودم رو بشناسم و یا اصلا چطور رسالت خودم رو پیدا کنم؟ در رابطه با این مسائل در دوره عزت نفس من به طور مفصل آموزش های لازمه رو ارائه کردم. مثلا در رابطه با کشف رسالت در جلسه دوازدهم دوره عزت نفس، طی 5 ساعت آموزش ناب، به صفر تا صد مبحث کشف رسالت پرداختیم. دوره عزت نفس بالای 30 ساعت آموزش هست که اونجا تو شخصیت فعلیت رو کاملا میکوبی و به جاش شخصیتی قدرتمند، با عزت نفس و خالق رو برای خودت رقم میزنی.

من از زمانی که این رو فهمیدم همه افراد در هر شرایطی نقاط قوت و نقاط قابل رشدی دارن، دیگه به جای توهم زدن، به صورت واقع گرایانه به خودم نگاه کردم و کم کم به کلی توانایی و استعداد بی نظیر در وجودم پی بردم. همچنین کلی نقاط ضعف هم داشتم که با تقویت کردن اون ها به نتایج و توانایی های بی نظیری رسیدم. در این رابطه ام در بخش بیوگرافی توضیحات رو ارائه کردم.

پس اینجا هم این رو بدون کامل بودن اینجا معنایی نداره. کامل فقط خداست. متوجهی چی میگم؟ کامل فقط خدااااااست. ما آدم ها از نظر ظاهری گرفته تا شخصیتی و از هر نظر دیگه، نقاط قوتی و نقاط ضعفی داریم که تو باید این رو هم بفهمی که هر دوی این ها لازم هستن برای رشد و تکاملِ ما در این دنیای فیزیکی. پس به جای این که نقاط قوت دیگران رو بزاری کنار نقاط ضعف خودت، از این لحظه به بعد به این فکر کن که چطور به خودشناسی بیشتر برسی و چطور از نقاط ضعف و نقاط قوتت نهایت بهره رو ببری.

عزت نفس به چه معناست؟

عزت نفس یعنی همه در جایگاه خودشون ارزشمند هستن. اما فردی که دائم در حال مقایسه خود با دیگران هست چنین دیدگاهی نداره. چون همونطور که گفتیم اصلا عزت نفس نداره! وقتی عزت نفس پایین باشه ما وارد این فاز میشیم که کی بهتره، کی بدتره، کی بالاتره، کی پایین تره و اینجور افکار سمی که تنها آسیبش هم به خودمون میرسه. ما افرادی رو می بینیم با وجود این که به بالاترین درجات رسیدن و به شهرت، محبوبیت، ثروت و جایگاه اجتماعی بی نظیری رسیدن، اما به قول معروف کاملا خاکی هستن و برای همه به یک اندازه ارزش و احترام قائل هستن.

کسی که عزت نفس حقیقی نداره، حتی اگر به جایی ام برسه قطعا دچار اعتماد به نفس کاذب میشه. همون چیزی که ما بهش میگیم اعتماد به سقف! یعنی طرف به محض این که دو پله ترقی میکنه دیگه خانواده خودش رو هم نمیشناسه و دچار یک غرور و تکبر زشت میشه. اما عزت نفس حقیقی میگه حضور تو به تنهایی ارزشمنده و اگر اینجایی، پس حتما دنیا بهت نیاز داره و لذا به همین دلیل وجودت ارزشمنده، اما باید از این فرصتِ حضور، نهایت بهره مندی رو داشته باشی و تا آخرین لحظه در مسیر رشد و تکامل باشی.

پس بهتره که ما به دیدگاه درست و حقیقی ام نسبت به عزت نفس برسیم و این رو بفهمیم که عزت نفس یعنی هم من ارزشمندم و هم تو. همونطور که من حق بهترین زندگی رو دارم، دیگران هم این حق رو دارند. همونطور که فلانی به جایگاه بالایی رسیده و محبوب و موفق شده، پس منم این حق رو دارم و همچنین قدرت و توانایی رسیدن به این جایگاه رو هم دارم. اما وقتی آدم عزت نفس واقعی رو نداشته باشه، زمانی که پایینه، خودش رو خوار ترین و حقیر ترین آدم می بینه، زمانی ام که دو پله ترقی میکنه دیگه خودشم نمی شناسه و غرق در غرور و تکبری زشت میشه.

گذشته

فقط با یک نفر خودت رو مقایسه کن!

ما هیچگونه حقی نداریم که خودمون رو با دیگران مقایسه کنیم. اما اگر واقعا قرار بر مقایسه باشه پس تنها باید خودمون رو با گذشته خودمون مقایسه کنیم. وقتی صحبت از گذشته می کنم یعنی میتونه حتی دیروز باشه، یا هفته پیش و یا یک سال پیش. واقعا خوده الآنت رو بزار کنار کسی که در گذشته بودی، ببین واقعا از اون موقع تا به حال تغییراتی داشتی یا نه؟ آیا تغییرات مثبت بوده یا طی این مدت بدتر پسرفت کردی؟ بجای مقایسه خود با دیگران، این مقایسه درست رو همواره داشته باش تا از همین مقایسه هم اهرمی برای رشدت بسازی. وقتی که ما متوجه شدیم که کاملا منحصر به فرد هستیم و مسیر شخصی خودمون رو در این زندگی داریم، فارغ از این که دیگران چطور پیش میرن، پس تنها باید خودمون رو با گذشته خودمون مقایسه کنیم.

چطور خود را با دیگران مقایسه نکنیم؟ | کلام آخر

برای ختم کلام این مقاله، باید اشاره کنم به حرفی از آقای بیل گیتس که واقعا بی نظیره. ایشون گفته مقایسه خود با دیگران به نوعی توهین به خود تلقی میشه! از زمانی که در ابتدای مسیر خودسازی بودم، وقتی این جمله به گوش من خورد، دیگه قسم خوردم که اکیدا تحت هیچ شرایطی خودم رو با دیگران مقایسه نکنم. اصلا گفتم اگر فحش به خودم بدم قطعا بهتره تا این که بخوام چنین رفتار سمی و مسخره و بیخودی رو در حق خودم بکنم. پس همه ما منحصر به فرد هستیم و همه ما مسیر و رسالت خودمون رو داریم و در این دنیا هر فردی با حضورش به هر شکلی داره به رشد و تکامل این دنیا کمک میکنه. اگر به منحصر به فرد بودن خودت شک داری فقط کافیه رجوع کنی به اثر انگشتت. اثر انگشت تو امضای خداست که ثابت میکنه تو رو خاص و منحصر به فرد آفریده و بدون ذره ای تردید حضور تو نیاز مبرم این جهان بوده که حالا اینجایی. پس از این لحظه به بعد تمام توجهت رو از مقایسه کردن بردار و معطوف کن روی خودشناسی، خودسازی، رشد و تکامل.

 

ارادتمند و دوستدار تو، ابراهیم شجاعی

ابراهیم شجاعی

موسس و مدیر مسئول آکادمی گلوف

نوشته های مشابه

2 دیدگاه

  1. سلام، خسته نباشید، مثل همیشه عالی، سعی میکنم چند بار بخونمش تا بره تو ناخودآگاهم و خودم را با بقیه مقایسه نکنم،
    و اینکه وقتی دیگران مثلا مربی که جایگاه بالایی در ذهن ما داره مارو با بقیه مقایسه میکنه چیکار کنیم؟
    که به هم نریزم و اعتماد بنفس و عزت نفسمون که اینقدر تلاش کردیم که بالا ببریم نابودش نکنن

    خیلی ممنون ?❤️
    ??

    1. سلام به روی ماهت. احسنت بهترین روند برای درک عمیق، تکرار و استمرار هست.
      اینجا تنها برای اشتراک نظر و تجربه در زمینه آموزش مربوطه هست و سوالات فقط در بخش چشمه پاسخ داده میشه. پس سوالات خودتون رو فقط اونجا مطرح کنید.
      زنده باشی

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا